فیک(بانی کوچولوی من) پارت1
(فیک قبلی رو ادامه نمیدم چون حمایت نکردین🥺)
ات ویو
سلام من ات هستم و 24سالمه و یه خواهر به نام یونا دارم که دو سال ازم بزرگ تره. وقتی من 10 سالم بود پدر و مادرمون توی یه تصادف مردن .
خب بریم سر داستان...
یونا:اتتتت
_چیههه
یونا:تهیونگ پیام داده میگه منو کوک میخوایم بریم بار شما هم بیاین
_... عامم خب میام
یونا:هوراااا.. خب چرا داری منو نگاه میکنی برو آماده شونو
یه لباس دارک پوشیدم و یه کفش که بهش بیاد(اسلاید 2و3) موهامو باز گذاشتم و یه آرایش ملایم کردم رفتم پایین یونا منتظرم وایساده بود
یونا:اوووو چه تیپ دارکی
_مرسی توهم مثل همیشه کیوتی
در کوچه رو باز کردیم و رفتیم بیرون.. که دیدیم....
میدونم کم بود پارت بعدو بیشتر میزارم💗
برای پارت بعد 7 لایک
ات ویو
سلام من ات هستم و 24سالمه و یه خواهر به نام یونا دارم که دو سال ازم بزرگ تره. وقتی من 10 سالم بود پدر و مادرمون توی یه تصادف مردن .
خب بریم سر داستان...
یونا:اتتتت
_چیههه
یونا:تهیونگ پیام داده میگه منو کوک میخوایم بریم بار شما هم بیاین
_... عامم خب میام
یونا:هوراااا.. خب چرا داری منو نگاه میکنی برو آماده شونو
یه لباس دارک پوشیدم و یه کفش که بهش بیاد(اسلاید 2و3) موهامو باز گذاشتم و یه آرایش ملایم کردم رفتم پایین یونا منتظرم وایساده بود
یونا:اوووو چه تیپ دارکی
_مرسی توهم مثل همیشه کیوتی
در کوچه رو باز کردیم و رفتیم بیرون.. که دیدیم....
میدونم کم بود پارت بعدو بیشتر میزارم💗
برای پارت بعد 7 لایک
۶.۸k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.