هیچکس من نمیشه
تو خواب شیرین بودم که یهو
با صدای داد مامانم بیدار شدم
(مادرش _ سیتا .)
_پاشوو دیگه چقدر میخوابی اه
. هوف باز چی شده
_ ساعتو دیدی هااا ؟؟؟
. چنده مگه ؟
_ دوو ظهره
. خب که چی ؟
_ تو نمیخوای یه کار مفید تو زندگیت بکنی ؟؟؟
. ن مگه مهمه
_ منو ببین دیگه زیادی پرو شدییی
همین جوری که داشت غر میزد پاشدم رفتم
حموم یه دوش گرفتم اومدم بیرون
مثل همیشه لباس لش سیاه پوشیدم
موهامو دم اسبی بستم پرسینگ بینیم رو زدم
یکم سایه سیاه کنار چشمم زدمو با رژ قرمز کارمو تموم کردم
عاشق رنگ سیاهو قرمز بودم
بخاطر همین همیشه با این رنگا یا آرایش میکنم یا استایلم رو درست میکنم
از اتاق زدم بیرون
به به بازم این دوتا دارن دعوا میکنن
اهمیتی ندادم
خواهرم سانتارا ( کم بود اسم😂)
هم مثل همیشه کلش تو گوشی بود
#هویی خره امروزم نرفتی مدرسه
. ب تو چه
# درست حرف زدنو یاد نگرفتی
. ن مثل خودت
# گم شو برو مغزمون راحت بشه
. نترس دارم میرم گوزو
با داشتن همچین خانواده ای
خوشبخت ترینم
کفشامو پوشیدمو از خونه زدم بیرون
همینجوری قدم میزدم
مقصدی نداشتم جز اون خرابه
( خب دوستان منظورش از خرابه یه پارکی هست که اکثرا دخترا و پسرای لات اونجا دور هم جمع میشن )
از اینکه جایی جز اونجا ندارم متنفرم
حوصله این آدمارو هم ندارم
اونجا حداقل کاری ب کارت ندارن
سر راهم یکم خوراکی خریدمو
رفتم تو پارک نشستم
داشتم با سکوت خودم حال میکردم که بازم دخترا پیداشون شد
_________________________________________
بچه ها لطفا حمایت کنید تا پارت های بعدی رو بزارم🥹❤️❤️❤️
با صدای داد مامانم بیدار شدم
(مادرش _ سیتا .)
_پاشوو دیگه چقدر میخوابی اه
. هوف باز چی شده
_ ساعتو دیدی هااا ؟؟؟
. چنده مگه ؟
_ دوو ظهره
. خب که چی ؟
_ تو نمیخوای یه کار مفید تو زندگیت بکنی ؟؟؟
. ن مگه مهمه
_ منو ببین دیگه زیادی پرو شدییی
همین جوری که داشت غر میزد پاشدم رفتم
حموم یه دوش گرفتم اومدم بیرون
مثل همیشه لباس لش سیاه پوشیدم
موهامو دم اسبی بستم پرسینگ بینیم رو زدم
یکم سایه سیاه کنار چشمم زدمو با رژ قرمز کارمو تموم کردم
عاشق رنگ سیاهو قرمز بودم
بخاطر همین همیشه با این رنگا یا آرایش میکنم یا استایلم رو درست میکنم
از اتاق زدم بیرون
به به بازم این دوتا دارن دعوا میکنن
اهمیتی ندادم
خواهرم سانتارا ( کم بود اسم😂)
هم مثل همیشه کلش تو گوشی بود
#هویی خره امروزم نرفتی مدرسه
. ب تو چه
# درست حرف زدنو یاد نگرفتی
. ن مثل خودت
# گم شو برو مغزمون راحت بشه
. نترس دارم میرم گوزو
با داشتن همچین خانواده ای
خوشبخت ترینم
کفشامو پوشیدمو از خونه زدم بیرون
همینجوری قدم میزدم
مقصدی نداشتم جز اون خرابه
( خب دوستان منظورش از خرابه یه پارکی هست که اکثرا دخترا و پسرای لات اونجا دور هم جمع میشن )
از اینکه جایی جز اونجا ندارم متنفرم
حوصله این آدمارو هم ندارم
اونجا حداقل کاری ب کارت ندارن
سر راهم یکم خوراکی خریدمو
رفتم تو پارک نشستم
داشتم با سکوت خودم حال میکردم که بازم دخترا پیداشون شد
_________________________________________
بچه ها لطفا حمایت کنید تا پارت های بعدی رو بزارم🥹❤️❤️❤️
۲.۶k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.