تردید پارت(۳)
ا/ت کارم تو دفترم تموم شد اما فکرم مشغول بود که چه خطری تهدیدم میکنه که قبل از اینکه سوار ماشینم بشم یه ون جلومو گرفت و نفهمیدم چی شد وقتی به هوش اومدم تو یه اتاق تاریک بودم
ا/ت من کجام؟ کی اینجاست؟
که یهو یکی درو باز کرد واومد داخل ماسک داشت و من نمی شناختمش اما یه حسی بهم گفت که اون جانگ کوکه
ماسکشو در آورد و بهم گفت خب همونطور که فهمیدی من آوردمت اینجا و حالا به جز اینکه میخوام وکیلمون بشی یه چیز دیگه هم میخوام
یه چیز دیگه هم میخوام که اون اینه که باید بامن ازدواج کنی تا مطمئن بشم که با ما همراهی
ا/ت من هیچ وقت با آدمی مثل تو ازدواج نمی کنم
جونگ کوک:انتخواب با خودته اما تا اون زمان که قبول کنی اینجا میمونی
رفتم وبه جین گفتم که غذای خوبی به دختره بده
جین:جونگ کوک چیزی شده تا حالا همچین رفتاری باکسی نداشتی
جونگ کوک:جین توبه جز اینکه دستیارمی دوستمم هستی پس میخوام یه چیزی بگم
جین:چی میخوای بگی؟
Ms. Gara☘️
ا/ت من کجام؟ کی اینجاست؟
که یهو یکی درو باز کرد واومد داخل ماسک داشت و من نمی شناختمش اما یه حسی بهم گفت که اون جانگ کوکه
ماسکشو در آورد و بهم گفت خب همونطور که فهمیدی من آوردمت اینجا و حالا به جز اینکه میخوام وکیلمون بشی یه چیز دیگه هم میخوام
یه چیز دیگه هم میخوام که اون اینه که باید بامن ازدواج کنی تا مطمئن بشم که با ما همراهی
ا/ت من هیچ وقت با آدمی مثل تو ازدواج نمی کنم
جونگ کوک:انتخواب با خودته اما تا اون زمان که قبول کنی اینجا میمونی
رفتم وبه جین گفتم که غذای خوبی به دختره بده
جین:جونگ کوک چیزی شده تا حالا همچین رفتاری باکسی نداشتی
جونگ کوک:جین توبه جز اینکه دستیارمی دوستمم هستی پس میخوام یه چیزی بگم
جین:چی میخوای بگی؟
Ms. Gara☘️
۲.۱k
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.