BOSSS LITTLE HACKER (part 13)

(توجه کنید همچنان توی فلش بک به گذشته هست )
ا.ت*

جیمین: خو....بم

بلندش کردم و بهش لبخند زدم

.....: ا.تتت بیا بریم بستنی بخوریممم

ا.ت: هومممم بلیمممم( بریم) (توجه:اینجا بچه بودن )

پیشش رفتم و دستشو گرفتم

جیمین: هیییی وایساااا

برگشتم ونگاش کردم

جیمین: من.......میشه منم بیام؟

......: کجا میخوای بیای!؟

ا.ت: عیبی نداره بزار بیاد

دستمو به سمتش دراز کردم
به طرف بستنی فروشی رفتیم
سه تا بستنی بانمک گرفتیم و نشستیم

.......: (خنده)

ا.ت: ؟؟؟

......: خیلی بانمکی ا.ت بستنی رو کلا همه جات مالیدی

دستشو به طرف صورتم آورد و پیش لبم و با دستش پاک کرد
خنده ای از روی خوشحالی کردم

جیمین:(سابیدن دندون)

....................
هیچ جا پیداشون نمی‌کردم پس اینا کجان؟!
چرا رفتن توی جنگل!!!

.........: هوی چه غلطییی میکنیییی!!!!

با صداش به خودم اومدم
پاهامو تند کردم و به طرف صدا دوییدم
هر چقدر نزدیک تر میشدم صدا واضح تر میشد

اون.........چه.......اتفاقی.........داره.....میوفته!!
با دیدن چهره ی ترسناک جیمین یه قدم به عقب برگشتم
با دیدن صورت خ.ونیش به اطرافش نگاه کردم
نه........امکان نداره
ولی.......چرا
با بدن بی جون و غرق در خ.ونش

ا.ت: ج.......جونگ...کوک........

....................
تو کانال روبیکا عضو نشدید؟!💀
دوستتان من به خاطر اینکه اصرار میکنم اونجا عضو شید اینکه اگه دیگه اینجا نتونستم فعالیت کنم یعنی م.س.دود شدم اونجا عضو بشید تا اونجا فیک هارو بزارم ولی انگار نه انگار
به هر حال درباره این پارت سخنی دارید ؟! برام پارت بعد نکنیداا هر وقت تونستم میزارم در حال حاضر ادمین گشادتون میخواد درس بخونه البته که قطعی نیست💅