اسکویید گیم
اسکویید گیم
لطفا جنبه داشته باشید.. پایانش غمگینه.. و اینکه لطفا فقط کسایی که اسکوییدگیم رو دیدن بخونن، چون متوجه نمیشن
part1
با موهای پریشون و بهم خورده توی خیابون راه میرفتم.. کسی برام مهم نبود...
با لباسپاره پوره دنبال غذا بودم
کی بهم اهمیت میداد...
کی فکرشو میکرد من از اون همه ثروت، اون همه دارایی، به اینجا رسیدم.. ؟
چرا؟
..چه سوال خوبی... من ات هستم...
هیون.. عشق زندگی من.. کسی که ازم سواستفاده کرد..
چجوری؟ من رو عاشق خودش کرد.. زندگیم رو بهش باختم... من زیبا بودم و خیلی ثروتمند..
با هیون وارد رابطه شدم
اون کلی قصد بالا آورد .. همه پول من رو برداشت و فرار کرد.. همه چیه من رو فروخت...
من موندم و قصد هاش.... باید تمام قصد رو بدم؟چجوری... ها؟ هف... ۱ میلیارد و ۲۰ میلیون کمه؟؟؟؟
نه.. خیلی هم زیاده..
توی مترو راه میرفتم.. روی صندلی نشستم.. هف.. خیلی گشنم بود.. یه مرد با کت و شلوار مشکی سمتم اومد.. چقدر جذاب بود( منم روش کراشم😂🪐)
مرد کنارم نشست...
مرد: من از همه چیخبر دارم..
ات:چی؟
مرد: کلی بدهی بالا اوردی
ات: تو کی؟
مرد: یا بنده خدا.. میخوای بهت پول بدم؟
ات:چ..چجوری؟
مرد: با ام داکجی بازی میکنیم..هر دست اگر تو بردی، من بهت ۱۰۰وون میدم.. وقتی من ببرم باید سیلی بزنم بهت
ات: ب..باشه..
شروع کردن به بازی کردن...
دست اول..
ات باخت
مرد سیلی زد.. دست دوم.. همچنین ات باخت..
۱۵دقیقه بعد.. ات صورتش زخمی شده بود ...
مرد خندید
مرد: خیل خب بسته.. بیا این کارتو بگیر
ات کارت روگرفت
ات: این چیه؟
مرد: این برای یه بازی هست.. بهتپول میده اگر ببری.. اگر خواستی وارد بازی بشی، به شماره زنگ بزن.. تا شب ساعت ۱۲ بیان دنبالت
ات:...
مرد چیزی نگفتم و دور شد...
خلاصه این مارت تو اسلاید ۲
شرایط پارت بعد: ۵۰لایک
لطفا جنبه داشته باشید.. پایانش غمگینه.. و اینکه لطفا فقط کسایی که اسکوییدگیم رو دیدن بخونن، چون متوجه نمیشن
part1
با موهای پریشون و بهم خورده توی خیابون راه میرفتم.. کسی برام مهم نبود...
با لباسپاره پوره دنبال غذا بودم
کی بهم اهمیت میداد...
کی فکرشو میکرد من از اون همه ثروت، اون همه دارایی، به اینجا رسیدم.. ؟
چرا؟
..چه سوال خوبی... من ات هستم...
هیون.. عشق زندگی من.. کسی که ازم سواستفاده کرد..
چجوری؟ من رو عاشق خودش کرد.. زندگیم رو بهش باختم... من زیبا بودم و خیلی ثروتمند..
با هیون وارد رابطه شدم
اون کلی قصد بالا آورد .. همه پول من رو برداشت و فرار کرد.. همه چیه من رو فروخت...
من موندم و قصد هاش.... باید تمام قصد رو بدم؟چجوری... ها؟ هف... ۱ میلیارد و ۲۰ میلیون کمه؟؟؟؟
نه.. خیلی هم زیاده..
توی مترو راه میرفتم.. روی صندلی نشستم.. هف.. خیلی گشنم بود.. یه مرد با کت و شلوار مشکی سمتم اومد.. چقدر جذاب بود( منم روش کراشم😂🪐)
مرد کنارم نشست...
مرد: من از همه چیخبر دارم..
ات:چی؟
مرد: کلی بدهی بالا اوردی
ات: تو کی؟
مرد: یا بنده خدا.. میخوای بهت پول بدم؟
ات:چ..چجوری؟
مرد: با ام داکجی بازی میکنیم..هر دست اگر تو بردی، من بهت ۱۰۰وون میدم.. وقتی من ببرم باید سیلی بزنم بهت
ات: ب..باشه..
شروع کردن به بازی کردن...
دست اول..
ات باخت
مرد سیلی زد.. دست دوم.. همچنین ات باخت..
۱۵دقیقه بعد.. ات صورتش زخمی شده بود ...
مرد خندید
مرد: خیل خب بسته.. بیا این کارتو بگیر
ات کارت روگرفت
ات: این چیه؟
مرد: این برای یه بازی هست.. بهتپول میده اگر ببری.. اگر خواستی وارد بازی بشی، به شماره زنگ بزن.. تا شب ساعت ۱۲ بیان دنبالت
ات:...
مرد چیزی نگفتم و دور شد...
خلاصه این مارت تو اسلاید ۲
شرایط پارت بعد: ۵۰لایک
۱.۸k
۱۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.