پارت 7 وقتی برادر ناتنیت بود
فردا
ا. ت ویو
یه لباس ساده پوشیدم رفتیم پایین دیدم جونگ کوک رو مبل خوابیده خیلی کیوت خوابیده
ا. ت : داداش دادا بیدار شو منو ببر مدرسه
جونگ کوک : با راننده برو ( خوابالو)
ا. ت : راننده مامانش مرده همین نیست
جونگ کوک : اوم ( خمیازه) اماده که هستی منم امادم بریم
ا. ت : تو با موتورت برو منم با موتور خودم
جونگ کوک : مگه متور داری
ا. ت : اره
جونگ کوک ویو
رفت موتورشو اورد سفید بود ولی چراغ داشت چراغاش بنفش بودن
ا. ت : خوشگله
جونگ کوک : اره
ا. ت : بیا تا مدرسه مسابقه بدیم
کوک : اوک
مسابقه دادن هر دوشون اول شدن و رسیدن
ا. ت : داداش برای شب برام بلیط کنسرت بگیر
کوک : اوک
ا. ت : خدافظ ددی
کوک : چرا
ا. ت دستش رو اور جلو صورتش و علامت داد که فلیکس پشتمه
کوک : اهان خدافظ بیبی
ا. ت موتورش رو برد تو جای مخصوص ماشین ها و رفت تو کلاس
فیلیکس : بچه کوچولومون اینجاست
اکیپش : عه
کوک : اصلا نیدونی من کیم
دخترا : عررررر اون جونگ کوکه (جیغ و داد)
فیلیکس : نه
جونگ کوک : من جئون جونگ کوکم خاننده ی گروه بی تی اس
رفت ( جونگ کوک با موتور رفت)
فیلیکس : وادفاک
اکیپش : خاک تو سرت کنم
ا.ت ویو
رفتم تو کلاس دیدم اکیپم دارن چالش مامی نه دوند ددی که من براشون فیلمش رو براشون فرستادم
لیا : عه اسکول
ا. ت : سلام توله سگ
لیا : پدر سگ
میا : بسه دیگه
میا : ا. ت این چند روز نبودی
ا. ت : میا یادت بود بهت گفتم برادر ناتنی دارم
میا : خوب کی بود
ا. ت : جونگ کوک
اکیپ : پرام
ا. ت : عه استاد اومد
استاد : سلام بچه ها من استاد جدیدتونم
همه : خوش اومدین
استاد : من اسمم پارک چوی هست
همه : استاد چوی خوش اومدین
استاد :از ردیف اول شروع کنید خودتون معرفی کنید
همه خودشون رو معرفی کردن که تا به من رسید
ا. ت : سلام من ا. ت هستم خوش بختم
استاد : منم
استاد درس داد بعد زنگ خورد رفتم غذا خوری دیدم اون فیلیکس با اکیپش رو میز ما نشست
ا. ت : هی فیلیکس پاشو
فیلیکس : پا نشم جی میری اون دوست پسرت رو میاری
ا. ت : میبینی اینجا نیست
فیلیکس : کتک میخوای اره
ا. ت : یادت باشه ما یه بار شما رو نابود کردیم
فیلیکس :دستش رو ورد بالا منم با پام زدم تو دلش و اوفتاد
ا. ت : کسی اینجا کتک میخواد
اکیپ فیلیکس : نه
ا. ت : پس کمشید
نشستیم سر میز من ناهار خوردیم بعد زنگ خورد امروز 3 تا معلم نداریم پس زود تر میریم خونه
میا : امروز کنسرت بی تی اس کاش انروز بیلیط میکرفتم
ا. ت : الان برات میکیرم
ا. ت زنگ زد به جونگ کوک
ا. ت : سلام
کوک : او سلام ا. ت خوبی
ا. ت : اره ممنونم
کوک : چیزی شده
ا. ت : اره
کوک : چی شده
ا. ت : کوک بچه های اکیپم میخوان بیان کنسرت
کوک : بلیط میخوای
ا. ت : اره اره
کوک : چند نفرن
ا. ت : 5 نفر
کوک : الان براتون زدم بلیط ردیف چند
ا. ت : ردیف اول
کوک : اوک
ا. ت : میبینمت
کوک.: منم
ا. ت : خدافظ
کوک : خدافظ
قعط کرد
میا : چی شد
ا. ت : زنگ زدم به کوک و بهش گفتم برای اکیپمون بلیط بزنه
اکیپ : عرررر
ا. ت : میریم کنسرت بی تی اس ( با داد)
شرط ها
کامنت : 1
فالو : دو
من چقدر مهربونم
ا. ت ویو
یه لباس ساده پوشیدم رفتیم پایین دیدم جونگ کوک رو مبل خوابیده خیلی کیوت خوابیده
ا. ت : داداش دادا بیدار شو منو ببر مدرسه
جونگ کوک : با راننده برو ( خوابالو)
ا. ت : راننده مامانش مرده همین نیست
جونگ کوک : اوم ( خمیازه) اماده که هستی منم امادم بریم
ا. ت : تو با موتورت برو منم با موتور خودم
جونگ کوک : مگه متور داری
ا. ت : اره
جونگ کوک ویو
رفت موتورشو اورد سفید بود ولی چراغ داشت چراغاش بنفش بودن
ا. ت : خوشگله
جونگ کوک : اره
ا. ت : بیا تا مدرسه مسابقه بدیم
کوک : اوک
مسابقه دادن هر دوشون اول شدن و رسیدن
ا. ت : داداش برای شب برام بلیط کنسرت بگیر
کوک : اوک
ا. ت : خدافظ ددی
کوک : چرا
ا. ت دستش رو اور جلو صورتش و علامت داد که فلیکس پشتمه
کوک : اهان خدافظ بیبی
ا. ت موتورش رو برد تو جای مخصوص ماشین ها و رفت تو کلاس
فیلیکس : بچه کوچولومون اینجاست
اکیپش : عه
کوک : اصلا نیدونی من کیم
دخترا : عررررر اون جونگ کوکه (جیغ و داد)
فیلیکس : نه
جونگ کوک : من جئون جونگ کوکم خاننده ی گروه بی تی اس
رفت ( جونگ کوک با موتور رفت)
فیلیکس : وادفاک
اکیپش : خاک تو سرت کنم
ا.ت ویو
رفتم تو کلاس دیدم اکیپم دارن چالش مامی نه دوند ددی که من براشون فیلمش رو براشون فرستادم
لیا : عه اسکول
ا. ت : سلام توله سگ
لیا : پدر سگ
میا : بسه دیگه
میا : ا. ت این چند روز نبودی
ا. ت : میا یادت بود بهت گفتم برادر ناتنی دارم
میا : خوب کی بود
ا. ت : جونگ کوک
اکیپ : پرام
ا. ت : عه استاد اومد
استاد : سلام بچه ها من استاد جدیدتونم
همه : خوش اومدین
استاد : من اسمم پارک چوی هست
همه : استاد چوی خوش اومدین
استاد :از ردیف اول شروع کنید خودتون معرفی کنید
همه خودشون رو معرفی کردن که تا به من رسید
ا. ت : سلام من ا. ت هستم خوش بختم
استاد : منم
استاد درس داد بعد زنگ خورد رفتم غذا خوری دیدم اون فیلیکس با اکیپش رو میز ما نشست
ا. ت : هی فیلیکس پاشو
فیلیکس : پا نشم جی میری اون دوست پسرت رو میاری
ا. ت : میبینی اینجا نیست
فیلیکس : کتک میخوای اره
ا. ت : یادت باشه ما یه بار شما رو نابود کردیم
فیلیکس :دستش رو ورد بالا منم با پام زدم تو دلش و اوفتاد
ا. ت : کسی اینجا کتک میخواد
اکیپ فیلیکس : نه
ا. ت : پس کمشید
نشستیم سر میز من ناهار خوردیم بعد زنگ خورد امروز 3 تا معلم نداریم پس زود تر میریم خونه
میا : امروز کنسرت بی تی اس کاش انروز بیلیط میکرفتم
ا. ت : الان برات میکیرم
ا. ت زنگ زد به جونگ کوک
ا. ت : سلام
کوک : او سلام ا. ت خوبی
ا. ت : اره ممنونم
کوک : چیزی شده
ا. ت : اره
کوک : چی شده
ا. ت : کوک بچه های اکیپم میخوان بیان کنسرت
کوک : بلیط میخوای
ا. ت : اره اره
کوک : چند نفرن
ا. ت : 5 نفر
کوک : الان براتون زدم بلیط ردیف چند
ا. ت : ردیف اول
کوک : اوک
ا. ت : میبینمت
کوک.: منم
ا. ت : خدافظ
کوک : خدافظ
قعط کرد
میا : چی شد
ا. ت : زنگ زدم به کوک و بهش گفتم برای اکیپمون بلیط بزنه
اکیپ : عرررر
ا. ت : میریم کنسرت بی تی اس ( با داد)
شرط ها
کامنت : 1
فالو : دو
من چقدر مهربونم
۷۴.۳k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.