پارت ۲۳
راوی:خب خلاصه این دو تا مرغِ عاشق کلی خوشگذروندن و رفتن خونه و دیگه بعده یک هفته روزه عروسیشون فرا رسید:
(روز عروسی):
ا/ت ویو:امروز روزه عروسیم بود خوشحال شدم چون داشتم با تنها عشق زندگیم ازدواج می کردم امروز دیگه اسممون تو شناسنامه های هم میرفت خوشحال بودم همینجوری درگیر فکر هام بودم که یکدفعه میکاپره گفت
=خانم آرایشتان تمومه خیلی خوشگل شدین خوشبحال این دوماد خوششانس.
+ممنون عزیزم لطفا داری
=بیاین کمکتون کنم لباستون رو بپوشید
+ممنون
رفتم لباسمو پوشیدم که یه زنه گفت دوماد پایینه منتظره شماست
+ممنون خدانگهدار جولی بیا دیگه
×اومدم اومدم
جولیا درو برام باز کرد
×بفرما عروس خانم
+(لبخند)
(تهیونگ ویو):
کارم تو آرایشگاه تموم شده بود سواره ماشین شدم کوک ساقدوشم بود رفت و زنگه آرایشگاه رو زد منم
(روز عروسی):
ا/ت ویو:امروز روزه عروسیم بود خوشحال شدم چون داشتم با تنها عشق زندگیم ازدواج می کردم امروز دیگه اسممون تو شناسنامه های هم میرفت خوشحال بودم همینجوری درگیر فکر هام بودم که یکدفعه میکاپره گفت
=خانم آرایشتان تمومه خیلی خوشگل شدین خوشبحال این دوماد خوششانس.
+ممنون عزیزم لطفا داری
=بیاین کمکتون کنم لباستون رو بپوشید
+ممنون
رفتم لباسمو پوشیدم که یه زنه گفت دوماد پایینه منتظره شماست
+ممنون خدانگهدار جولی بیا دیگه
×اومدم اومدم
جولیا درو برام باز کرد
×بفرما عروس خانم
+(لبخند)
(تهیونگ ویو):
کارم تو آرایشگاه تموم شده بود سواره ماشین شدم کوک ساقدوشم بود رفت و زنگه آرایشگاه رو زد منم
۱۷.۶k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.