🖤debt🖤
پارت 10
جیمین :دادم رمزشو باز کردن
ا/ت :گوشیمو بهم بده میخوام به دوستام زنگ بزنم
جیمین :گوشیتو نمیدم ولی میتوانی با گوشی خودم زنگ بزنی
ا/ت :باشه ولی فعلا برو غذا رو بگیر
جیمین :فرار نکنی وگرنه من میدونم و تو
ا/ت :برو گشنمه
سریع رفت غذا رو گرفت و برگشت باهم رفتیم سمت بیمارستان داشتیم میرفتیم سمت اتاقم که دوباره سرم گیج رفت ولی رئیس متوجه نشد رسیدیم به اتاقم نشستیم روی تخت غذامون رو که خوردیم یکم استراحت کردم
ویو جیمین
جیمین :نزدیک بود لو برم اون نمیدونه من همونی هستم که دوسال پیش از دستش داده ولی من بخاطر خودش ترکش کردم
فلش بک دوسال پیش
$ :جیمین تو یا باید اون دختر رو ترک کنی یا بکشیش
جیمین :اخه رئیس چطوری میتوانم تمام زندگیم رو ترک کنم
$ :میتوانم کاری کنم که دیگه نبینتت
جیمین :هر کاری میکنم تا زنده بمونه
$ :تو باید با یه هویت و چهره جدید زندگی کنی
ویو ا/ت
تلفنم زنگ خورد برش داشتم دیدم جیمینه موقعی که جواب دارم از بیمارستان زنگ زده بودن و گفتن جیمین یه تصادف شدید داشته و مرده حالم خیلی بد بود تاکسی گرفتم رفتم بیمارستان کلی خون دور ورش بود تا خون دورش رو دیدم از حال رفتم وقتی به هوش که اومدم کلی گریه کردم چون جیمین تنها کسی بود که به من اهمیت میداد و منو دوست داشت
ای دوست لایک یادت نره♥️
جیمین :دادم رمزشو باز کردن
ا/ت :گوشیمو بهم بده میخوام به دوستام زنگ بزنم
جیمین :گوشیتو نمیدم ولی میتوانی با گوشی خودم زنگ بزنی
ا/ت :باشه ولی فعلا برو غذا رو بگیر
جیمین :فرار نکنی وگرنه من میدونم و تو
ا/ت :برو گشنمه
سریع رفت غذا رو گرفت و برگشت باهم رفتیم سمت بیمارستان داشتیم میرفتیم سمت اتاقم که دوباره سرم گیج رفت ولی رئیس متوجه نشد رسیدیم به اتاقم نشستیم روی تخت غذامون رو که خوردیم یکم استراحت کردم
ویو جیمین
جیمین :نزدیک بود لو برم اون نمیدونه من همونی هستم که دوسال پیش از دستش داده ولی من بخاطر خودش ترکش کردم
فلش بک دوسال پیش
$ :جیمین تو یا باید اون دختر رو ترک کنی یا بکشیش
جیمین :اخه رئیس چطوری میتوانم تمام زندگیم رو ترک کنم
$ :میتوانم کاری کنم که دیگه نبینتت
جیمین :هر کاری میکنم تا زنده بمونه
$ :تو باید با یه هویت و چهره جدید زندگی کنی
ویو ا/ت
تلفنم زنگ خورد برش داشتم دیدم جیمینه موقعی که جواب دارم از بیمارستان زنگ زده بودن و گفتن جیمین یه تصادف شدید داشته و مرده حالم خیلی بد بود تاکسی گرفتم رفتم بیمارستان کلی خون دور ورش بود تا خون دورش رو دیدم از حال رفتم وقتی به هوش که اومدم کلی گریه کردم چون جیمین تنها کسی بود که به من اهمیت میداد و منو دوست داشت
ای دوست لایک یادت نره♥️
۱۶.۷k
۱۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.