وقتی بیدار شدم❤️پارت۱۲
خیلی هیجان داشتم نمیدونستم چیکار دارم میکنم دوش گرفتم صبحانه خوردم لباس هام رو برای بعد از ظهر آماده کردم وای از شدت هیجان یادم نبود باید برم برای عکاسی مجله مد سریع لباس پوشیدم و رفتم سوار ماشین شدم خدایا چقدر ترافیکه اگه دیر برسم خیلی بد میشه همینطوری هم دیر راه افتادم
رسیدم اونجا خوبه به موقع رسیدم
لباس و میکاپم رو حاظر کردن شروع کردن
به عکاسی بعد از تموم شدن عکاسی اومدم خونه تا برسم تقریبا ساعت ۴ بود
شروع کردم به حاظر شدن زمانم کم بود
لباس پوشیدن یه پیرهن پوشیدم با یه کفش پاشنه بلند موهامو باز گذاشتم زنگ زدم به راننده
چون نمی خواستم تو همچین روی خودم رانندگی
کنم گفتم ماشینو آماده کنه
رفتم پایین نشستم تو ماشین و گفتم که حرکت کنه. رسیدیم دم در کافه به ساعتم نگاه کردم
خوبه به موقع رسیدم رفتم داخل کافه تهیونگ
بایه کت شلوار خیلی شیک نشسته بود وقتی رسیدم
ا/ت سلام تهیونگ
تهیونگ/سلام واو خیلی زیبا شدی
تهیونگ صندلی رو بیرون آورد و ازم خواست که بشینم
دل آرام ☘️
رسیدم اونجا خوبه به موقع رسیدم
لباس و میکاپم رو حاظر کردن شروع کردن
به عکاسی بعد از تموم شدن عکاسی اومدم خونه تا برسم تقریبا ساعت ۴ بود
شروع کردم به حاظر شدن زمانم کم بود
لباس پوشیدن یه پیرهن پوشیدم با یه کفش پاشنه بلند موهامو باز گذاشتم زنگ زدم به راننده
چون نمی خواستم تو همچین روی خودم رانندگی
کنم گفتم ماشینو آماده کنه
رفتم پایین نشستم تو ماشین و گفتم که حرکت کنه. رسیدیم دم در کافه به ساعتم نگاه کردم
خوبه به موقع رسیدم رفتم داخل کافه تهیونگ
بایه کت شلوار خیلی شیک نشسته بود وقتی رسیدم
ا/ت سلام تهیونگ
تهیونگ/سلام واو خیلی زیبا شدی
تهیونگ صندلی رو بیرون آورد و ازم خواست که بشینم
دل آرام ☘️
۵.۹k
۱۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.