دختر گوجو پارت : ۴
* خلاصه تا ساعت ۸ صبح ۴ اسکل بالا سر یه بچه شکلک در میاوردن تا بخنده وای اکینا لج سگی کرده بود و اخمی و گریه میکرد *
گوجو: من فکر خیلی خوبی دارم
یوجی نوبارا : بگووو * با هیجان *
گوجو: بریم یه چی بخوریم
مگومی : وای تو چقدر باهوشی
گوجو: * آوردن ۴ تا بسته پیتزا رفت تو اشپزخونه خونه و در یکی از نوشابه ها رو باز کرد تو مشروب ریخت و گذاشت جلوی مگومی *
گوجو: خب بخورین گوارای وجودتون
یوجی: مشکوک میزنه
مگومی : اره
* بچه هنوز گریه میکنه *
* خلاصه همه غذاشونو خوردن مگومی تو یک نفس نوشابه رو سر کشید
بعد از چند دقیقه از سر جاش بلند شد و رفت سمت تلویزیون با کارکتر داخل تلویزیون داشت لاس میزد و میگفت: سال هاست که عاشقتم ولی نتونستم بهت بگم رز
* فیلم کشتی تایتانیک بود *
اکینا از خنده پاره شد
گوجو خودش رو گاز میگرفت از خنده
یوجی رفت تو دیوار محو شد
نوبارا داشت از خنده جر میخورد رو زمين دراز کشید
مگومی : رز با من ازدواج میکنی
* گوجو رفت تو اتاق لباس زنونه پوشید خودشو آرایش کرد و گفت : جک باهات ازدواج میکنم
* مگومی زانو زد حلقه رو تو دست گوجو کرد و گفت : رز بیا بریم تو اتاق
گوجو: باشه عشقم بریم
مگومی: میدونستی تو مثل چی میمونی برام ؟
گوجو: * با عشوه گفت : چی عشقم ؟
مگومی: مثل یه نهال میمونی که تو وسط قلبم کاشته شدی و هر کاری میکنم بیشتر رشد میکنی
گوجو: وای عشقم کاشکی زود تر بهم در خواست ازدواج میدادی
نانامی : اینجا چه خبره ؟ گوجو تو چرا حلقه دستته ؟؟ چرا اینطوری خودت رو آرایش کردی ؟؟؟
مگومی : رز نگران نباش من از محافظت میکنمممم
نانامی: رز کیه
یوجی : گوجو..س..سنسه* خنده شدید *
نانامی : من مگومی رو جمع میکنم تو حواست به گوجو باشه
گوجو: نه جککککگ
* نانامی کل پیتزا رو ریخت تو دهن گوجو و گفت : اوراسایییییی!!! دَمَرِه !!!
گوجو: من فکر خیلی خوبی دارم
یوجی نوبارا : بگووو * با هیجان *
گوجو: بریم یه چی بخوریم
مگومی : وای تو چقدر باهوشی
گوجو: * آوردن ۴ تا بسته پیتزا رفت تو اشپزخونه خونه و در یکی از نوشابه ها رو باز کرد تو مشروب ریخت و گذاشت جلوی مگومی *
گوجو: خب بخورین گوارای وجودتون
یوجی: مشکوک میزنه
مگومی : اره
* بچه هنوز گریه میکنه *
* خلاصه همه غذاشونو خوردن مگومی تو یک نفس نوشابه رو سر کشید
بعد از چند دقیقه از سر جاش بلند شد و رفت سمت تلویزیون با کارکتر داخل تلویزیون داشت لاس میزد و میگفت: سال هاست که عاشقتم ولی نتونستم بهت بگم رز
* فیلم کشتی تایتانیک بود *
اکینا از خنده پاره شد
گوجو خودش رو گاز میگرفت از خنده
یوجی رفت تو دیوار محو شد
نوبارا داشت از خنده جر میخورد رو زمين دراز کشید
مگومی : رز با من ازدواج میکنی
* گوجو رفت تو اتاق لباس زنونه پوشید خودشو آرایش کرد و گفت : جک باهات ازدواج میکنم
* مگومی زانو زد حلقه رو تو دست گوجو کرد و گفت : رز بیا بریم تو اتاق
گوجو: باشه عشقم بریم
مگومی: میدونستی تو مثل چی میمونی برام ؟
گوجو: * با عشوه گفت : چی عشقم ؟
مگومی: مثل یه نهال میمونی که تو وسط قلبم کاشته شدی و هر کاری میکنم بیشتر رشد میکنی
گوجو: وای عشقم کاشکی زود تر بهم در خواست ازدواج میدادی
نانامی : اینجا چه خبره ؟ گوجو تو چرا حلقه دستته ؟؟ چرا اینطوری خودت رو آرایش کردی ؟؟؟
مگومی : رز نگران نباش من از محافظت میکنمممم
نانامی: رز کیه
یوجی : گوجو..س..سنسه* خنده شدید *
نانامی : من مگومی رو جمع میکنم تو حواست به گوجو باشه
گوجو: نه جککککگ
* نانامی کل پیتزا رو ریخت تو دهن گوجو و گفت : اوراسایییییی!!! دَمَرِه !!!
۵.۴k
۲۳ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.