راه بازگشت پارت نهم
راه بازگشت پارت نهم
تا در ماشینو باز کردم دیدم جیمین داره میدوه اسم منو صدا میزنه که رسید بهم نفسش بند اومد
جیمین:اه اه اه ااا.ت
ا.ت:جیمین خوبی!!!! چی شدهه نگرانم نکن چی شده!!!
جیمین:یه لحظه هوف اه اممم میگم ا.ت
ا.ت:بگو دیگ
جیمین:نمیدونم چطور بگم خب اومممم فردا میای.......
ا.ت:میام چی؟
جیمین:میشه بیای بریم رستوران؟
ا.ت:یه لحظه هنگ کردم
جیمین:اصلا نه یا بریم سینما انتخاب با خودت
ا.ت:........ اومممم بهت خبر میدم
جیمین:اوکی بای
ا.ت:بای
تو فکر بودم اصلا نفهمیدم که چیجوری رسیدم خونه وای یعنی منو جیمین فردا میریم قرار وییییی ذوققققق بزار بهش پیام بدم
ا.ت:جیمین سلام اوم خوبی ببخشید وقتی یهو گفتی میشه بریم رستوران هول شدم
جیمین:سلام من خوبم تو خوبی نه اصلا مشکلی نیس حالا میای؟
ا.ت:اره چرا که نه
جیمین.فقط سینما یا رستوران
ا.ت. خودت چی میگی
جیمین. من میگم رستوران
ا.ت.اوکی پس فردا میبینمت بای
جیمین. فردا که اره ولی چرا میخوای زود در بری از دستم
ا.ت.من نه من نه اصلا
جیمین. اوکی😂
ا.ت.😂
(خب این بشر ها کلی حرف زدن که من حوصله ندارم بنویسم ساری😂)
فردا صبح
ویو ا.ت الارم گوشیم روشن شد رفتم صورتمو شستم یه میکاپ ملایم کیوت کردم لباس کیوت پوشیدم رفتم به سمت ماشین رفتم دانشگاه رسیدم جیمین دم در بود
جیمین. سلام ا.ت خوشگل شدی
ا.ت.ممنون تو هم خیلی خوشتیپ شدی (استایل جیمین یه لباس و شلوار لش مشکی هات)
جیمین. ممنون
درحال صحبت با هم رفتیم بالا که ته مارو دید و گف
ته. عجب دوست جدیدی پیدا کردی دیگ محل ما هم نمیزاری کیم ا.ت
ا.ت یهو میپره تو بغلش و اروم تو گوشش میگ اون دختره کی بود دیشب شیطون
ته. دوستمی ولی نباید فضول باشی بای
ا.ت.بای😂
و با جیمین ساعت قرارو گذاشتن و ا.ت ادرس خونشو داد به جیمین تا بیاد دنبالش بعد دانشگاه که قرارشون برای ساعت 6بود
تا در ماشینو باز کردم دیدم جیمین داره میدوه اسم منو صدا میزنه که رسید بهم نفسش بند اومد
جیمین:اه اه اه ااا.ت
ا.ت:جیمین خوبی!!!! چی شدهه نگرانم نکن چی شده!!!
جیمین:یه لحظه هوف اه اممم میگم ا.ت
ا.ت:بگو دیگ
جیمین:نمیدونم چطور بگم خب اومممم فردا میای.......
ا.ت:میام چی؟
جیمین:میشه بیای بریم رستوران؟
ا.ت:یه لحظه هنگ کردم
جیمین:اصلا نه یا بریم سینما انتخاب با خودت
ا.ت:........ اومممم بهت خبر میدم
جیمین:اوکی بای
ا.ت:بای
تو فکر بودم اصلا نفهمیدم که چیجوری رسیدم خونه وای یعنی منو جیمین فردا میریم قرار وییییی ذوققققق بزار بهش پیام بدم
ا.ت:جیمین سلام اوم خوبی ببخشید وقتی یهو گفتی میشه بریم رستوران هول شدم
جیمین:سلام من خوبم تو خوبی نه اصلا مشکلی نیس حالا میای؟
ا.ت:اره چرا که نه
جیمین.فقط سینما یا رستوران
ا.ت. خودت چی میگی
جیمین. من میگم رستوران
ا.ت.اوکی پس فردا میبینمت بای
جیمین. فردا که اره ولی چرا میخوای زود در بری از دستم
ا.ت.من نه من نه اصلا
جیمین. اوکی😂
ا.ت.😂
(خب این بشر ها کلی حرف زدن که من حوصله ندارم بنویسم ساری😂)
فردا صبح
ویو ا.ت الارم گوشیم روشن شد رفتم صورتمو شستم یه میکاپ ملایم کیوت کردم لباس کیوت پوشیدم رفتم به سمت ماشین رفتم دانشگاه رسیدم جیمین دم در بود
جیمین. سلام ا.ت خوشگل شدی
ا.ت.ممنون تو هم خیلی خوشتیپ شدی (استایل جیمین یه لباس و شلوار لش مشکی هات)
جیمین. ممنون
درحال صحبت با هم رفتیم بالا که ته مارو دید و گف
ته. عجب دوست جدیدی پیدا کردی دیگ محل ما هم نمیزاری کیم ا.ت
ا.ت یهو میپره تو بغلش و اروم تو گوشش میگ اون دختره کی بود دیشب شیطون
ته. دوستمی ولی نباید فضول باشی بای
ا.ت.بای😂
و با جیمین ساعت قرارو گذاشتن و ا.ت ادرس خونشو داد به جیمین تا بیاد دنبالش بعد دانشگاه که قرارشون برای ساعت 6بود
۴.۷k
۲۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.