*𝚖𝚢 𝚝𝚛𝚘𝚞𝚋𝚕𝚎*
*𝚖𝚢 𝚝𝚛𝚘𝚞𝚋𝚕𝚎*
Part:²¹
(صبح)
ا.ت: سلام..
کوک: سلام
ا.ت: بچها خوابن ؟
کوک: اره ولی نامجون و جیهوپ کار داشتن با کمپانی رفتن
ا.ت: اهاااا . کوک یه سوالی دارم؟
کوک: بله بگو..؟
ا.ت: چرا مثل قبل باهام سرد نیستی؟
کوک: نظری ندارم
ا.ت: اون موقع که التماست میکردم سرد نباشی؟ چرا اون موقع مثل الانت نبودی ؟؟(بغض اما نشون نمیده)
کوک: شاید بخاطر خودت بود؟
ا.ت: یعنی چی بخاطر خودم به خودم اسیب زدی؟ چه خوب
کوک: من قسطم اسیب زدن بهت نبود من نمیخواستم تو بهم عادت کنی
ا.ت: چییی؟ چرا ؟
لونا: شما دوتا بیدارین؟
ا.ت: تو کی بیدار شدی؟
لونا: تازه
جین: سلااام به همگاننن الان صبحونه اماده میکنم برید صورتتون رو بشورید
(بعد از صبحانه)
ا.ت: بچهاا خیلی وقته ویدیو تیک تاک نگرفتم میاین بگیریم؟
همه: اوک
تهیونگ: جونگ کوک تو نمیای ؟
کوک: نه ممکنه دوباره شایعه درست کنن من میخوام برم بیرون خداحافظ
(شب)
(بچها تا شب هیچ اتفاقی نیوفتاد و کوک خونه نیومد)
(سر میز شام)
جیمین: ا.ت حس میکنم میخوای یه چیزی بگی ولی نمیگی
ا.ت: نه هیچی!
شوگا: کوک کی میاد؟
جیمین: نمیدونم گفت کار داره همین
(ساعت ³ شب)
ا.ت: هوفففف پس کی میاددد دلم شور میزنه! اصن به من چه میخواد بیاد میخواد نیاد اون چه به من
(بچها اینجا همه خوابن جز ا.ت که تو اشپزخونه اس)
«صدای باز شدن در اومد»
ا.ت: کوک توعی؟(نگران)
کوک: اومموممم(مستت بیش از حد)
ا.ت: چیکار کردییی
کوک: هی هییی(خنده کیوت در حالت مستی)
کوک: ا.تتتت چرا رفتییی؟
ا.ت: تا از دست تو در برم . پاشووو وایی چرا اینقدر سنگینی
( که طولی نکشید جونگکوک ل.بش رو روی لب ا.ت گذاشت و براید بغلش کرد بردش تو اتاق خودش)
ا.ت: چی کار میکنی روانی ای؟؟
کوک: اره روانی عطر تنت
ا.ت: کوک خیلی خوردی
(که یهوو کوک روی ا.ت خیمه زد وو )
دیگه با ذهن کثیفتون بسازیننن بای بای تا پارت بعد
شرط:
لایک³⁰
کامنت³⁰
Part:²¹
(صبح)
ا.ت: سلام..
کوک: سلام
ا.ت: بچها خوابن ؟
کوک: اره ولی نامجون و جیهوپ کار داشتن با کمپانی رفتن
ا.ت: اهاااا . کوک یه سوالی دارم؟
کوک: بله بگو..؟
ا.ت: چرا مثل قبل باهام سرد نیستی؟
کوک: نظری ندارم
ا.ت: اون موقع که التماست میکردم سرد نباشی؟ چرا اون موقع مثل الانت نبودی ؟؟(بغض اما نشون نمیده)
کوک: شاید بخاطر خودت بود؟
ا.ت: یعنی چی بخاطر خودم به خودم اسیب زدی؟ چه خوب
کوک: من قسطم اسیب زدن بهت نبود من نمیخواستم تو بهم عادت کنی
ا.ت: چییی؟ چرا ؟
لونا: شما دوتا بیدارین؟
ا.ت: تو کی بیدار شدی؟
لونا: تازه
جین: سلااام به همگاننن الان صبحونه اماده میکنم برید صورتتون رو بشورید
(بعد از صبحانه)
ا.ت: بچهاا خیلی وقته ویدیو تیک تاک نگرفتم میاین بگیریم؟
همه: اوک
تهیونگ: جونگ کوک تو نمیای ؟
کوک: نه ممکنه دوباره شایعه درست کنن من میخوام برم بیرون خداحافظ
(شب)
(بچها تا شب هیچ اتفاقی نیوفتاد و کوک خونه نیومد)
(سر میز شام)
جیمین: ا.ت حس میکنم میخوای یه چیزی بگی ولی نمیگی
ا.ت: نه هیچی!
شوگا: کوک کی میاد؟
جیمین: نمیدونم گفت کار داره همین
(ساعت ³ شب)
ا.ت: هوفففف پس کی میاددد دلم شور میزنه! اصن به من چه میخواد بیاد میخواد نیاد اون چه به من
(بچها اینجا همه خوابن جز ا.ت که تو اشپزخونه اس)
«صدای باز شدن در اومد»
ا.ت: کوک توعی؟(نگران)
کوک: اومموممم(مستت بیش از حد)
ا.ت: چیکار کردییی
کوک: هی هییی(خنده کیوت در حالت مستی)
کوک: ا.تتتت چرا رفتییی؟
ا.ت: تا از دست تو در برم . پاشووو وایی چرا اینقدر سنگینی
( که طولی نکشید جونگکوک ل.بش رو روی لب ا.ت گذاشت و براید بغلش کرد بردش تو اتاق خودش)
ا.ت: چی کار میکنی روانی ای؟؟
کوک: اره روانی عطر تنت
ا.ت: کوک خیلی خوردی
(که یهوو کوک روی ا.ت خیمه زد وو )
دیگه با ذهن کثیفتون بسازیننن بای بای تا پارت بعد
شرط:
لایک³⁰
کامنت³⁰
۷.۷k
۰۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.