پارت نه خیانت
سه سال بعد
جویی جینهووووو بیا ناهار ماماننن
جینهو باسه اوما
جویی افرین بخور
جینهو من شیر موز میقام نه شوپ
جویی بد جور ناراحت شد یاد کوک افتاد. باشه عزیزم الان میارم
بعد از خودرن شیر موز
جینهو اوما میقام بلم خونه خاله جی جی جیا
جویی باشه عزیزم
بردتش پیش جیا
جیا سلام خوشگل خاله
جینهو خالهههههه پرید بغلش
جیا چن ساعت پیشم بمونه
جینهو تا شب پیشت میمولم شهمیدییی اوما بای
جیا نگا شیطونو
جویی خدافس
جیا خدافس
جویی رفتم خونه
کوک ویو
خیلی دلتنگشم کل پولامو از دست دادم زندگیمو باختم جویی رو از دست دادم از یکی از دوستای قدیمیش که داخل ژاپن بود پرسیدم گف خونش توی خیابون..... هست رفتم
جویی کیه
کوک صداشو عوض کرد پستچی هستم
جویی دو باز کرد با کوک مواجه شد
جویی ب ببرووبیرون ترسیده
کوک کاریت ندارم
جویی گفتم برو بیرون
کوک میگم کاریت ندارمممم داد
درو بست جویی هم گوشاشو گرفته بود و میرفت عقب تا اینکه خورد به دیوار خیلی هم محکم افتاد زمین
کوک جویی براید استایل بغلس کرد و گذاشتش روی مبل
جویی دستتو بهم نزن
کوک فقط یه سوال دارم بعدش میرم
جویی بگو
کوک اون عکسا واقعی بود
جویی اون خواهرم بود با یه خر دیه حالا برو
کوک راستشو بگو
جویی. خود میا عثسارو واسم پست کرد نکا
کوک که خیلی ناراحت شده بود
کوک جویی من... من..
جویی من چی ها من چی اومدم اینجا ازدستت راحت شم بعد تو دوباره اومدی ولم کننننن ولم کننن بزار زندگیم با دخترم یهو حرفشو خورد
کوک تتو بچه داری از جیمین اعصبانی
جویی الکی واسه من قیرتی نشو بچه از خودته بفهم بفهمممم عربده
کوک ببخشید
جویی بخشیدمت ولی برگرد
(راهنمایی کوک و جویی متولد کر هستن ولی داخل ژاپن باهم اشنا شدن داخل یه جنگل)
جویی جینهووووو بیا ناهار ماماننن
جینهو باسه اوما
جویی افرین بخور
جینهو من شیر موز میقام نه شوپ
جویی بد جور ناراحت شد یاد کوک افتاد. باشه عزیزم الان میارم
بعد از خودرن شیر موز
جینهو اوما میقام بلم خونه خاله جی جی جیا
جویی باشه عزیزم
بردتش پیش جیا
جیا سلام خوشگل خاله
جینهو خالهههههه پرید بغلش
جیا چن ساعت پیشم بمونه
جینهو تا شب پیشت میمولم شهمیدییی اوما بای
جیا نگا شیطونو
جویی خدافس
جیا خدافس
جویی رفتم خونه
کوک ویو
خیلی دلتنگشم کل پولامو از دست دادم زندگیمو باختم جویی رو از دست دادم از یکی از دوستای قدیمیش که داخل ژاپن بود پرسیدم گف خونش توی خیابون..... هست رفتم
جویی کیه
کوک صداشو عوض کرد پستچی هستم
جویی دو باز کرد با کوک مواجه شد
جویی ب ببرووبیرون ترسیده
کوک کاریت ندارم
جویی گفتم برو بیرون
کوک میگم کاریت ندارمممم داد
درو بست جویی هم گوشاشو گرفته بود و میرفت عقب تا اینکه خورد به دیوار خیلی هم محکم افتاد زمین
کوک جویی براید استایل بغلس کرد و گذاشتش روی مبل
جویی دستتو بهم نزن
کوک فقط یه سوال دارم بعدش میرم
جویی بگو
کوک اون عکسا واقعی بود
جویی اون خواهرم بود با یه خر دیه حالا برو
کوک راستشو بگو
جویی. خود میا عثسارو واسم پست کرد نکا
کوک که خیلی ناراحت شده بود
کوک جویی من... من..
جویی من چی ها من چی اومدم اینجا ازدستت راحت شم بعد تو دوباره اومدی ولم کننننن ولم کننن بزار زندگیم با دخترم یهو حرفشو خورد
کوک تتو بچه داری از جیمین اعصبانی
جویی الکی واسه من قیرتی نشو بچه از خودته بفهم بفهمممم عربده
کوک ببخشید
جویی بخشیدمت ولی برگرد
(راهنمایی کوک و جویی متولد کر هستن ولی داخل ژاپن باهم اشنا شدن داخل یه جنگل)
۷.۶k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.