گناهکار 🤍⛓️ pat:37
دیانا:داشتم برمیگشتم که،دیدم ارسلان داره میاد،بدو بدو به سمت خونه فرار میکرذم
ارسلان،یه چتر تو دستم بود،و به سمت دیانا میرفتم، دیانا،نزدیک شذه،بود که از کمرش گرفتم و بغلش کردم،تاب دادم و گذاشتم،زیر درخت،
دیانا،او چرا اومد بیرون سرما میخورری،
ارسلان،نترس نمیخورم😌
دیانا،بیا اینور برم من،
ارسلان:بیشتر بغلش کردم و گفتم،اکه میخوای میتونیم وارد رابطه واقعی بشیم
دیانا،هه،دیگه با این کلمات بازی نکن،
ارسلان،دیانا،صورتمو بردم جلو که
دیانا،دستمو گذاشتم رو لبم،
ارسلان،😶😐
دیانا،به ارسلان با چشام که عصبانی بود نگاه کردم،
ارسلان،دیانا،
دیانا:چون دستم رو لبم بود ،با لحن گفتم،اومم
ارسلان،باید مال من شی،
دیانا،😜هه،
ارسلان،دستشو برداشتم،لبامو رو لبش قرار دادم،و از کمرش محکم چسبیدم،
دیاناا 😶😨😧😨😧😨😧😨 اول به ارسلان خیره شده بودم،بعد شروع کردم یا دستام هلش بدم که فاید نداشت،
محراب،نیکا،مهشاد،سوپرایززززززززززززززززز
ارسلان،سریع برگشتم،
دیانا،واععععععع،چیع؟
محراب،ارسلان داداش به من دروغ نگو تو که گفتی اصلا دیانا رو نبوسیدی،!
ارسلان،،به تو چه؟
نیکا،اگه گفتین سوپرایز چیه،
دیاناا،چیع،
مهشاد،ارسسلان،بگو.
ارسلان،خب بوص منم سوپرایز بود
دیانا،یعنی وی یعنی محرابشون میدونستن منو میبوسه،که وایستادن،
ارع،
دیانا،لاالله،الللا،
محراب،بگو ارسلان،
ارسلان،دستمو انداختم دور گردن دیانا کشیدن سمت خودم،
دیاناا،👀👀😶
ارسلان،تولـدت مبارک،
دیاناا،ها،.ااا😨😧😧😧⛓️
نیکا،اره،همین کیک کو که تو ماشین بود آورده بودم و پشتم قایم کرده،بودم،از کارتون در اوردم،دیانا
دیانا،بارونههه،
اشکالی نداره،
نیکا،محراب فندک،
بیا،
مهشاد،خاک تو سرت،
محراب،خخخ،
نیکا،بدو فوت کن،فقط یه آرزو،
دیانا،تو دلم،ارزو کردم،خدایا من به ارسلان برسم،فوت کردم
محراب،ارزوت چی بود
ارسلان،تو فضول،
نیکا مهشاد دیانا؛😁😄😃😃😃😃
محراب،ایش،
ارسلان،بریم تو بدویین،دیانا
هوم
بدو،
باشع،
ارسلان،بیا پشتم،
پریدم رو پشت ارسلان،
محراب،مهشاد،بیا،نیکا،بذو
باشععع،
نیکا،دز باز کردم بفرمایید،
دیانا،از رو پشت ارسلان،پریدم،پایین،اخیش
ارسلان،آی
محراب،چیه داداشش،
کمرم،
مگه چیشد،
دیانا،ملشالله انقدر وزن داره واسه همون
دیاناا،واع،من به این خوش اندامی،
نیکا،راست میگه،
دیانا،خب روز تولد منو از کجا میدونستید
ارسلان،از شناسنامه،
نه بابا،
ارسلان،خب من باید شناسنامه هر کی که میاد خونمو چک کنم،
دیانا،اعاعلعلعا،
نیکا،خب،کیک و که کاملا خیس شده بود کوبیدم صورت دیانا،
دیانا،اسکولللللللل،
محراب،افرین،
مهشاد،با دستام به صورتش میمالیدم،
ارسلان،بسه مرد،
نیکا،راست میگه
دیانا،خیلی خرین،
نیکا،اره دیگه،خب دیانا اینم کادوت،
ولع،مرسی،باز کردم،دیدم که یه جفت،کفش خارجی قشنگه،مرسیییی
خواهش،
مهشاد،بیا،
اینم یه ساعت خوشگل مارک دار بود،مسییی
محراب،خب اینم،منم،
ببینم،سه تا سکه طلا بود،اینم مرسی
ارسلان،از جیبم گردنبد در آوردم،از پشت،اروم دور گردن دیانا بستم
دیانا،به گردنم خیره شدم یه گردنبد خوشگل بود متوجه شدم کار ارسلانه،
محراب،اوه،
نیکا،وای
مهشاد،خیلی نازه خلاصه مبارکه،
دیانا،مرسی
ارسلان،یه کادو بود دیگع،
محراب،اع،فقط یه کادو،خب داداش حرف دلتو بزن
دیانا،تو چیکار داری محراب جان،
اع،نگو آبجی،
نیکا،😄😄😄😄
مهشاد،😄😄😄😄
ارسلان 🤍😌😌😌
ارسلان،خب میخوام یه چیزی بگم
دیانا،همه به ارسلان خیره شدن که برگشتم،.
........................
۲۰۰تا کامنت بزاریناااالالل،لایک کنیددددد،با اون دستای قشگتون
ارسلان،یه چتر تو دستم بود،و به سمت دیانا میرفتم، دیانا،نزدیک شذه،بود که از کمرش گرفتم و بغلش کردم،تاب دادم و گذاشتم،زیر درخت،
دیانا،او چرا اومد بیرون سرما میخورری،
ارسلان،نترس نمیخورم😌
دیانا،بیا اینور برم من،
ارسلان:بیشتر بغلش کردم و گفتم،اکه میخوای میتونیم وارد رابطه واقعی بشیم
دیانا،هه،دیگه با این کلمات بازی نکن،
ارسلان،دیانا،صورتمو بردم جلو که
دیانا،دستمو گذاشتم رو لبم،
ارسلان،😶😐
دیانا،به ارسلان با چشام که عصبانی بود نگاه کردم،
ارسلان،دیانا،
دیانا:چون دستم رو لبم بود ،با لحن گفتم،اومم
ارسلان،باید مال من شی،
دیانا،😜هه،
ارسلان،دستشو برداشتم،لبامو رو لبش قرار دادم،و از کمرش محکم چسبیدم،
دیاناا 😶😨😧😨😧😨😧😨 اول به ارسلان خیره شده بودم،بعد شروع کردم یا دستام هلش بدم که فاید نداشت،
محراب،نیکا،مهشاد،سوپرایززززززززززززززززز
ارسلان،سریع برگشتم،
دیانا،واععععععع،چیع؟
محراب،ارسلان داداش به من دروغ نگو تو که گفتی اصلا دیانا رو نبوسیدی،!
ارسلان،،به تو چه؟
نیکا،اگه گفتین سوپرایز چیه،
دیاناا،چیع،
مهشاد،ارسسلان،بگو.
ارسلان،خب بوص منم سوپرایز بود
دیانا،یعنی وی یعنی محرابشون میدونستن منو میبوسه،که وایستادن،
ارع،
دیانا،لاالله،الللا،
محراب،بگو ارسلان،
ارسلان،دستمو انداختم دور گردن دیانا کشیدن سمت خودم،
دیاناا،👀👀😶
ارسلان،تولـدت مبارک،
دیاناا،ها،.ااا😨😧😧😧⛓️
نیکا،اره،همین کیک کو که تو ماشین بود آورده بودم و پشتم قایم کرده،بودم،از کارتون در اوردم،دیانا
دیانا،بارونههه،
اشکالی نداره،
نیکا،محراب فندک،
بیا،
مهشاد،خاک تو سرت،
محراب،خخخ،
نیکا،بدو فوت کن،فقط یه آرزو،
دیانا،تو دلم،ارزو کردم،خدایا من به ارسلان برسم،فوت کردم
محراب،ارزوت چی بود
ارسلان،تو فضول،
نیکا مهشاد دیانا؛😁😄😃😃😃😃
محراب،ایش،
ارسلان،بریم تو بدویین،دیانا
هوم
بدو،
باشع،
ارسلان،بیا پشتم،
پریدم رو پشت ارسلان،
محراب،مهشاد،بیا،نیکا،بذو
باشععع،
نیکا،دز باز کردم بفرمایید،
دیانا،از رو پشت ارسلان،پریدم،پایین،اخیش
ارسلان،آی
محراب،چیه داداشش،
کمرم،
مگه چیشد،
دیانا،ملشالله انقدر وزن داره واسه همون
دیاناا،واع،من به این خوش اندامی،
نیکا،راست میگه،
دیانا،خب روز تولد منو از کجا میدونستید
ارسلان،از شناسنامه،
نه بابا،
ارسلان،خب من باید شناسنامه هر کی که میاد خونمو چک کنم،
دیانا،اعاعلعلعا،
نیکا،خب،کیک و که کاملا خیس شده بود کوبیدم صورت دیانا،
دیانا،اسکولللللللل،
محراب،افرین،
مهشاد،با دستام به صورتش میمالیدم،
ارسلان،بسه مرد،
نیکا،راست میگه
دیانا،خیلی خرین،
نیکا،اره دیگه،خب دیانا اینم کادوت،
ولع،مرسی،باز کردم،دیدم که یه جفت،کفش خارجی قشنگه،مرسیییی
خواهش،
مهشاد،بیا،
اینم یه ساعت خوشگل مارک دار بود،مسییی
محراب،خب اینم،منم،
ببینم،سه تا سکه طلا بود،اینم مرسی
ارسلان،از جیبم گردنبد در آوردم،از پشت،اروم دور گردن دیانا بستم
دیانا،به گردنم خیره شدم یه گردنبد خوشگل بود متوجه شدم کار ارسلانه،
محراب،اوه،
نیکا،وای
مهشاد،خیلی نازه خلاصه مبارکه،
دیانا،مرسی
ارسلان،یه کادو بود دیگع،
محراب،اع،فقط یه کادو،خب داداش حرف دلتو بزن
دیانا،تو چیکار داری محراب جان،
اع،نگو آبجی،
نیکا،😄😄😄😄
مهشاد،😄😄😄😄
ارسلان 🤍😌😌😌
ارسلان،خب میخوام یه چیزی بگم
دیانا،همه به ارسلان خیره شدن که برگشتم،.
........................
۲۰۰تا کامنت بزاریناااالالل،لایک کنیددددد،با اون دستای قشگتون
۱۰۶.۷k
۰۳ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.