My amazing moon🌙🐾💕 p25
جونگکوک" واقعا دهن همه غیر از مامان از این هوش و تفکر لونا باز مونده بود ، همچین افراد دور اندیشی لایق ملکه بودن هستند مثل لونا! میشد از طرز جواب بورا فهمید که دنبال چیه ، دنبال اعدام ، خون و خونریزی ، مقام ، ثروت ، شهرت ملکیت و...اما از پاسخ لونا میشد فهمید که هدفش تا جایی که میتونه صلح هست! و اینطوری به نفع مردم کشورشه پس انتخابم میشه همون سنجاب کیوت خنگ. البته نمیدونم خنگ میشه یانه چون هوشش عبضی ع منم با بالاتره🗿
بالخره به خواست خدا زبون باز کردم وگفتم
کوک" واقعا پاسختون منطقی بود بانو پارک ....از نظر من همسر و ملکه من انتخاب شدست، انتخاب من بانو پارک لونا هستند! ایشون واقعا ذهن دوراندیشی دارند و بدون شک دلسوز مردم هستند ! همون حرفم کافی بود تا ریاکشن همه رو بفهمم.....خود لونا بیچاره تعجب داشت شاخ در میاورد..مادر و افراد اداره حاضر اداره تحقیقات و اداره نگهبان ها و محافظت ها لبخندی از سر رضایت داشتند ولی بلعکسش ، ملکه مادر، بورا افراد جناح جنوب مخصوصا وزیر لی و افراد اداره دادگستری خشم زیادی رو توی چهرشون دیدم و خب قطعا طبیعیه چون اونا به حمایت بورا دراومده بودند( جر یادم به دونگی افتاد اداره نگهبانی مخصوصا فرمانده سئو و اداره تحقیقات و ملکه این هیون باش خوب بودن برعکسش جناح جنوب و بانو جانگ و اداره دادگستری باش مشکل داشتن😂💔)
ولی سعی کردم ابهتم حفظ کنم پس اون مکان خفه رو ترک کردم و به بالکن سالن که معمولا نمایش ها و جشن هارو ازش میدیدیم رفتم ....
لونا" بعد از حرف های امپراتور برای چند لحظه مغزم هنگ هنگ شد مثل کامپیوتری که رمز ندادی بش( مگ دوره چوسان کامپیوتر بود؟😐بیخی داش فیکه🗿👋)
یکم گذشت که به خودم اومدم و با لبخند ملکه ، جیمین ، بانو جانگ ، آیجونگ و سولهی مواجه شدم و بلعکس با چشمای بورا ، ملکه مادر ، وزیر لی و فرمانده چا( فرمانده اداره دادگستری🗿💔)
که یه خواهیم کشمت خاصی توشون بود مواجه شدم........
روز تاج گذاری.....
بالخره به خواست خدا زبون باز کردم وگفتم
کوک" واقعا پاسختون منطقی بود بانو پارک ....از نظر من همسر و ملکه من انتخاب شدست، انتخاب من بانو پارک لونا هستند! ایشون واقعا ذهن دوراندیشی دارند و بدون شک دلسوز مردم هستند ! همون حرفم کافی بود تا ریاکشن همه رو بفهمم.....خود لونا بیچاره تعجب داشت شاخ در میاورد..مادر و افراد اداره حاضر اداره تحقیقات و اداره نگهبان ها و محافظت ها لبخندی از سر رضایت داشتند ولی بلعکسش ، ملکه مادر، بورا افراد جناح جنوب مخصوصا وزیر لی و افراد اداره دادگستری خشم زیادی رو توی چهرشون دیدم و خب قطعا طبیعیه چون اونا به حمایت بورا دراومده بودند( جر یادم به دونگی افتاد اداره نگهبانی مخصوصا فرمانده سئو و اداره تحقیقات و ملکه این هیون باش خوب بودن برعکسش جناح جنوب و بانو جانگ و اداره دادگستری باش مشکل داشتن😂💔)
ولی سعی کردم ابهتم حفظ کنم پس اون مکان خفه رو ترک کردم و به بالکن سالن که معمولا نمایش ها و جشن هارو ازش میدیدیم رفتم ....
لونا" بعد از حرف های امپراتور برای چند لحظه مغزم هنگ هنگ شد مثل کامپیوتری که رمز ندادی بش( مگ دوره چوسان کامپیوتر بود؟😐بیخی داش فیکه🗿👋)
یکم گذشت که به خودم اومدم و با لبخند ملکه ، جیمین ، بانو جانگ ، آیجونگ و سولهی مواجه شدم و بلعکس با چشمای بورا ، ملکه مادر ، وزیر لی و فرمانده چا( فرمانده اداره دادگستری🗿💔)
که یه خواهیم کشمت خاصی توشون بود مواجه شدم........
روز تاج گذاری.....
۴۲.۷k
۳۱ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.