تپش قلب پارت ۶
از زبون خودم
از هم جدا شدیم من:خوب من دیگه باید برم کوک:باشه من:شب بخیر کوک:شب توهم بخیر بیب از اتاقش رفتم بیرون رفتم تو اتاق خودم لی لی بیدار بود اومد پیشم باهاش حرف زدم من:لی لی به نظرت میتونم به جونگ کوک اعتماد کنم بعد از اون اتفاق میترسم ولی به نظرم جونگ کوک با بقیه فرق داره اهل خیانت نیست بعد خوابیدم صبح چشمامو باز کردم دیدم لی لی داره لیسم میزنه من:لی لی نکن😂 سر صبحی بعد دیدم یونتان اومده تو من:وایی اینم که اینجاست لی لی رفت باهاش بازی کرد همدیگرو مالیدن(ودف😐😂🤣مثبت ۱۸) باهم بازی میکردن پاشدم لباس پوشیدم رفتم بیرون از اتاق و سر و صورتمو شستم من:آخ گردنم بد خوابیدم دیشب 😖 گردنمو مالیدم که جونگ کوک اومد کوک:یورا من:آه جونگ کوک کوک:خوبی من:دیشب بد خوابیدم یکم گردنم درد میکنه کوک:بیا برات یکم بمالمش من:باشه بعد اومد من برگشتم اونم گردنمو ماساژ داد من:آخی کوک:خوبه من:آره خیلی سرشو نزدیک موهام کرد
از هم جدا شدیم من:خوب من دیگه باید برم کوک:باشه من:شب بخیر کوک:شب توهم بخیر بیب از اتاقش رفتم بیرون رفتم تو اتاق خودم لی لی بیدار بود اومد پیشم باهاش حرف زدم من:لی لی به نظرت میتونم به جونگ کوک اعتماد کنم بعد از اون اتفاق میترسم ولی به نظرم جونگ کوک با بقیه فرق داره اهل خیانت نیست بعد خوابیدم صبح چشمامو باز کردم دیدم لی لی داره لیسم میزنه من:لی لی نکن😂 سر صبحی بعد دیدم یونتان اومده تو من:وایی اینم که اینجاست لی لی رفت باهاش بازی کرد همدیگرو مالیدن(ودف😐😂🤣مثبت ۱۸) باهم بازی میکردن پاشدم لباس پوشیدم رفتم بیرون از اتاق و سر و صورتمو شستم من:آخ گردنم بد خوابیدم دیشب 😖 گردنمو مالیدم که جونگ کوک اومد کوک:یورا من:آه جونگ کوک کوک:خوبی من:دیشب بد خوابیدم یکم گردنم درد میکنه کوک:بیا برات یکم بمالمش من:باشه بعد اومد من برگشتم اونم گردنمو ماساژ داد من:آخی کوک:خوبه من:آره خیلی سرشو نزدیک موهام کرد
۳۲.۶k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.