الهی شکر

مدال طلای میرزازاده از باقی مدالها بیشتر چسبید حتی بیشتر از آن یکی طلایی که گرفتیم.
شاید چون درست وقتی که هادی عامل داشت کرکره را پایین می‌کشید و مسابقه را تمام شده می‌دید یکهو پهلوان یک حرکتی زد و نور به دل ایران تاباند و شیر مادر و نان پدر را حسابی حلالِ خودش کرد دلاور.

این دستهای اینطوری گشوده به شُکر، آخِیشِ کمِ کمش چند ده ملیون ایرانی را از سینه بیرون کَنده و فرصتِ یک نفس عمیق را بهشان داده و یک الحمدللهِ از ته دل به لبشان نشانده، یعنی شیر و نان حلالش نباشد؟
آقای میرزازاده! نان پدر و شیر مادر و آبِ قنات و تافتونِ نانواییِ محله و گوشت قصابی سرکوچه و میوه و سبزیِ باغ و اکسیژن هوا و مدال طلا و جیغ و دست و هورای در و همسایه حلالت دلاور.

مبارکِ ایرانِ عزیزم❤️

.....
خدایا ما خیلی وقتها دمِ آخری داریم شکست را قبول می‌کنیم و هادی عاملِ درونمان هم دارد بیخ گوشمان آیه‌ی یأس می‌خواند، ولی تو خودت میرزازاده‌ی بیست ثانیه‌ی آخرمان باش و با یک حرکت نتیجه را عوض کن و بعد هم فرصت بده تا جایی که دستهایمان باز می‌شود بازشان کنیم و با نگاه به خودت از ته دل بگوییم الهی شکر...
دیدگاه ها (۲)

شلوار پاره

#آیه_گرافی غَافِرِ الذَّنبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ...-خدایی که ...

لحظه جان دادن

نتیجه آزارِ زن و خشمِ خداوند از پایمال کردن حقِ زن

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط