تهیونگ ویو
تهیونگ ویو
درو که باز کردم با دیدن کسی که جلومه از عصبانیت قرمز شدم اون پدرم بود
ادمین
این مرده پدر ناتنیه تهیونگ هست و باعث شد تهیونگ انقدر سرد و بیروح بشه بقیش هم تو ادامه میفهمید
تهیونگ. تو اینجا چه غلطی میکنی
پدر ناتنی رو با پ.ن نشون میدم
پ.ن. با بزرگترت درست حرف بزن
تهیونگ. مرده شور بزرگتری رو ببرن که مثل ت. باشه
پ.ن.زبان از کی باز شد
تهیونگ. از اون موقعی که پدرمو جلو چشم خودم کشتی و مادرم رو اذیت میکردی (انتظار نداشتید )
ادمین
این مرده پدر تهیونگ رو میکشه و خودشو به مامان تهیونگ نزدیک میکنه که مال و اموالشان رو بالا بکشه که تهیونگ نمیزاره
پ.ن.پدرت زیاد دیگه عمر کرده بود و مادرت هم نافرمانی میکرد
تهیونگ. خفه شو .با عربدهههههههه خیلی بلند...
ات ویو
بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شدم رفتیم خونه تو خونه یه مردی بود مثل اینکه پدر ناتنی بود همینطور که داشتن بحث میکردند که تهیونگ.........
لایک و کامنت
درو که باز کردم با دیدن کسی که جلومه از عصبانیت قرمز شدم اون پدرم بود
ادمین
این مرده پدر ناتنیه تهیونگ هست و باعث شد تهیونگ انقدر سرد و بیروح بشه بقیش هم تو ادامه میفهمید
تهیونگ. تو اینجا چه غلطی میکنی
پدر ناتنی رو با پ.ن نشون میدم
پ.ن. با بزرگترت درست حرف بزن
تهیونگ. مرده شور بزرگتری رو ببرن که مثل ت. باشه
پ.ن.زبان از کی باز شد
تهیونگ. از اون موقعی که پدرمو جلو چشم خودم کشتی و مادرم رو اذیت میکردی (انتظار نداشتید )
ادمین
این مرده پدر تهیونگ رو میکشه و خودشو به مامان تهیونگ نزدیک میکنه که مال و اموالشان رو بالا بکشه که تهیونگ نمیزاره
پ.ن.پدرت زیاد دیگه عمر کرده بود و مادرت هم نافرمانی میکرد
تهیونگ. خفه شو .با عربدهههههههه خیلی بلند...
ات ویو
بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شدم رفتیم خونه تو خونه یه مردی بود مثل اینکه پدر ناتنی بود همینطور که داشتن بحث میکردند که تهیونگ.........
لایک و کامنت
۱۷.۶k
۰۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.