انتقالی پارت ۱۹
با کوک قطع کردم پس برای همین بود که تهیونگ منو بوسید چون با یونا رابطه ای نداشت ولی چرا یه دفعه اینطوری شد؟سریع زنگ زدم به مامانم
+سلام مامان
م/ت سلام پس کجایی؟
+مامان قرار امروز رو کنسل کن
م/ت یعنی چی نمیشه
+ مامان لطفا یکی از دوستام کات کرده باید پیشش باشم
م/ت کدوم؟
+نمیشناسیش اسمش تهیونگه
م/ت باشه ببرش یکم دورش بده بعد بیارش خونه تا منم ببینمش و تنها هم نیای خونه
+باشه اگه خواست خدافط
م/ت خداحافظ
رفتم توی رستوران که دیدم تهیونگ خیلی ناراحت به زمین نگاه میکنه
+تهیونک………تهیونگ
-چی؟بله
+یه سوال بپرسم
-بپرس
+راستش الان زنگ زدم کوک و ازش پرسیدم چی شده اینطور کوک گفت تو و یونا رابطتون واقعی نبوده پس چرا الان ناراحتی؟
-خب اره واقعی نبود ما فقط برای کار باباهامون باهم بودیم برای این ناراحتم که توقع نداشتم توی یه روز کوک رو ببینه و بره پیش مامان باباش و باهم قرار ازدواج بزارن
+اها حالا ولش کن
-پس به مامانت نگفتی که نمیری سر قرار؟
+چرا به اونم گفت قبول نکرد برای همین مجبور شدم بگم که تو کات کردی بعدش مامانم قبول کرد ولی قرار شد تو رو شب ببرم خونمون البته اگه خودت بخوای
-باشه
+ولی نمیخوای به مامان و بابات بگی که با یونا نیستی دیگه
-حتما تا الان خودشون میدونن
+بازم از زبون خودت بشنون بهتره برو و بهشون بگو اگر هم شب میخوای بیای خونه ی ما بهشون بگو که نگرانت نشن
-باشه
تهیونگ رفت زنگ بزنه
+سلام مامان
م/ت سلام پس کجایی؟
+مامان قرار امروز رو کنسل کن
م/ت یعنی چی نمیشه
+ مامان لطفا یکی از دوستام کات کرده باید پیشش باشم
م/ت کدوم؟
+نمیشناسیش اسمش تهیونگه
م/ت باشه ببرش یکم دورش بده بعد بیارش خونه تا منم ببینمش و تنها هم نیای خونه
+باشه اگه خواست خدافط
م/ت خداحافظ
رفتم توی رستوران که دیدم تهیونگ خیلی ناراحت به زمین نگاه میکنه
+تهیونک………تهیونگ
-چی؟بله
+یه سوال بپرسم
-بپرس
+راستش الان زنگ زدم کوک و ازش پرسیدم چی شده اینطور کوک گفت تو و یونا رابطتون واقعی نبوده پس چرا الان ناراحتی؟
-خب اره واقعی نبود ما فقط برای کار باباهامون باهم بودیم برای این ناراحتم که توقع نداشتم توی یه روز کوک رو ببینه و بره پیش مامان باباش و باهم قرار ازدواج بزارن
+اها حالا ولش کن
-پس به مامانت نگفتی که نمیری سر قرار؟
+چرا به اونم گفت قبول نکرد برای همین مجبور شدم بگم که تو کات کردی بعدش مامانم قبول کرد ولی قرار شد تو رو شب ببرم خونمون البته اگه خودت بخوای
-باشه
+ولی نمیخوای به مامان و بابات بگی که با یونا نیستی دیگه
-حتما تا الان خودشون میدونن
+بازم از زبون خودت بشنون بهتره برو و بهشون بگو اگر هم شب میخوای بیای خونه ی ما بهشون بگو که نگرانت نشن
-باشه
تهیونگ رفت زنگ بزنه
۵.۸k
۰۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.