last 𝐏𝐀𝐑𝐓 ⁵⁷
عمیق مثل دریا ( ᎠᎬᎬᏢ ᏞᏆᏦᎬ ͲᎻᎬ ՏᎬᎪ)𝐏𝐀𝐑𝐓 ⁵⁷
_ اصلا حسودیم نشد + صد برابر عشق که به هانا میدم برای تو اصلا . هانا: مامان من تی پس چلا انقلد کم + وایییی اصلا همش مال خودم پاشید پاشید . جین : گوشیت داره زنگمیخوره . رفتمسمت گوشیم و از روی میز برش داشتم + الو...بله.....کدومش......باشه ساعت پنچ اونجام . همه برگشتن سمت من و همراه هم گفتن کی بود + اممم خب سویی بود _ نع نرو + خودم تصمیم میگیرم برم یا نرم بهر حال میرم شما هم پاشید برید یه سرگرمی برای خودتون پیدا کنید بدین این دسته مبل رو درست کن دوتاشون رو هزار ماشالا مبل رو خراب کردن هیچی ازش نمونده فقط کم مونده میز جلوشون خراب شه..... دهنمو هزار متر باز کردم و چشمامو گرد کردم . _ که اونم شکست . همه زدن زیر خنده و پاشدن من هنوز دهنم باز بود هوسوک اومد سمتم بستش + وایییی یعنی نامجون و یجی انقدر خرابکاریشون زیاد شده جررررر _ من همراهت میام + نه نه میخوام باهام رو راست حرف بزنه پس لطفا نیا_ باشه ولی اگر + وایییی هوسوککککککک _ باشه بابا......سویی: ببخشید بخاطر این چند سال تو واقعا خیلی سختی کشیدی مناونموقع فقط میخواستم سختی هایی که من کشیدم رو تو همبکشی و هوسوک رو برگردونم وقتی فهمیدم چیکارا کردم به خودملعنت فرستادم تو منومیبخشی + من تو رو می بخشم اما از یادم نمیره کارات امیدوارم زندگی خوبی داشته باشی . از روی صندلی پاشدم و به سمت بیرون رفتم هوسوک اومده بود با یه چتر + چتر برای چیه . نگاهی به ساعتش کرد و گفت : یک.....دو.....سه . قطرات بارون دونه به دونه اومد + میشه تا نصف راه رو پیاده بریم تو بارون _ ريزه خانم سرما میخوری با این بدنت + آله دیگه منبیبیتم باید ریز باشم . با نوک انگشتاش زد رو دماغم چتر رو انداختم + الان میخوام رویایی که از عشقم زیر بارون داشتم رو حقیقی کنم دویدم دیوانه وار تو خیابون ها زیر بارون با دویدن و بازی کردن میرفتیم خنده هامون کوچه بس کوچه ها رو پر کرده بود خیس خیس بودیم پریدم تو بغلش و پام رو دور کمرش حلقه کردم + خنده هات اونقدری زیبا هس که عمیقه مثل دریا و منو توش غرق میکنه دوست دارم جذاب من _ تو بهترین زندوست داشتنی من بودی تو این دنیا هیچکس بیشتر من عشقی که فکرش رو میگردی به پات نریخته. راست میگفت عشقی که به من میورزه و امنیتی که پیشش دارم رو خیلی برام ارزشمنده صورتشو قاب کردم و بوسه ای که دلم براش لرزه میرفت و دل تنگیام رو بر طرف میکرد رو روی لبای همکاشتیم
پایانننننننن
عرررررمامانجونخودمسرشعررررزدمالانساعت
سهشبهکهدارماینومینویسمیعنیتمومکردمواییییعتی ایناولینرمانتوپیچکهبا
بوسهفرانسویتمومشدهعررررربهعلاوهعررررررتر
_ اصلا حسودیم نشد + صد برابر عشق که به هانا میدم برای تو اصلا . هانا: مامان من تی پس چلا انقلد کم + وایییی اصلا همش مال خودم پاشید پاشید . جین : گوشیت داره زنگمیخوره . رفتمسمت گوشیم و از روی میز برش داشتم + الو...بله.....کدومش......باشه ساعت پنچ اونجام . همه برگشتن سمت من و همراه هم گفتن کی بود + اممم خب سویی بود _ نع نرو + خودم تصمیم میگیرم برم یا نرم بهر حال میرم شما هم پاشید برید یه سرگرمی برای خودتون پیدا کنید بدین این دسته مبل رو درست کن دوتاشون رو هزار ماشالا مبل رو خراب کردن هیچی ازش نمونده فقط کم مونده میز جلوشون خراب شه..... دهنمو هزار متر باز کردم و چشمامو گرد کردم . _ که اونم شکست . همه زدن زیر خنده و پاشدن من هنوز دهنم باز بود هوسوک اومد سمتم بستش + وایییی یعنی نامجون و یجی انقدر خرابکاریشون زیاد شده جررررر _ من همراهت میام + نه نه میخوام باهام رو راست حرف بزنه پس لطفا نیا_ باشه ولی اگر + وایییی هوسوککککککک _ باشه بابا......سویی: ببخشید بخاطر این چند سال تو واقعا خیلی سختی کشیدی مناونموقع فقط میخواستم سختی هایی که من کشیدم رو تو همبکشی و هوسوک رو برگردونم وقتی فهمیدم چیکارا کردم به خودملعنت فرستادم تو منومیبخشی + من تو رو می بخشم اما از یادم نمیره کارات امیدوارم زندگی خوبی داشته باشی . از روی صندلی پاشدم و به سمت بیرون رفتم هوسوک اومده بود با یه چتر + چتر برای چیه . نگاهی به ساعتش کرد و گفت : یک.....دو.....سه . قطرات بارون دونه به دونه اومد + میشه تا نصف راه رو پیاده بریم تو بارون _ ريزه خانم سرما میخوری با این بدنت + آله دیگه منبیبیتم باید ریز باشم . با نوک انگشتاش زد رو دماغم چتر رو انداختم + الان میخوام رویایی که از عشقم زیر بارون داشتم رو حقیقی کنم دویدم دیوانه وار تو خیابون ها زیر بارون با دویدن و بازی کردن میرفتیم خنده هامون کوچه بس کوچه ها رو پر کرده بود خیس خیس بودیم پریدم تو بغلش و پام رو دور کمرش حلقه کردم + خنده هات اونقدری زیبا هس که عمیقه مثل دریا و منو توش غرق میکنه دوست دارم جذاب من _ تو بهترین زندوست داشتنی من بودی تو این دنیا هیچکس بیشتر من عشقی که فکرش رو میگردی به پات نریخته. راست میگفت عشقی که به من میورزه و امنیتی که پیشش دارم رو خیلی برام ارزشمنده صورتشو قاب کردم و بوسه ای که دلم براش لرزه میرفت و دل تنگیام رو بر طرف میکرد رو روی لبای همکاشتیم
پایانننننننن
عرررررمامانجونخودمسرشعررررزدمالانساعت
سهشبهکهدارماینومینویسمیعنیتمومکردمواییییعتی ایناولینرمانتوپیچکهبا
بوسهفرانسویتمومشدهعررررربهعلاوهعررررررتر
۱۱۸.۱k
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.