تکپارتی جیهوپ
های من ا/ت هستم و ایرانیم ولی تو کره زندگی میکنم
من ۲ ساله با جانگ هوسوک عضو گروه بی تی اس ازدواج کردم و خودم هم آیدل معروفی هستم(ا/ت ۲۵ سالشه)
من جانگ هوسوک هستم(دیگه معرفی نمیکنم)
من با عشقم ا/ت زندگی میکنم
اون خیلی خاصه
هم صدای خیلی خوبی داره،هر سازی بلده بزنه و چشماش دو رنگه(یکی آبی مثل رنگ دریا و یکی سبز مثل طبیعت)
ات ویو
امروز تولد هوپی بود میخواستم سوپرایزش کنم پس نرفتم کمپانی
همه ی خدمتکارها رو مرخص کردم و شروع به کارکردم
هوپی ساعت ۸ شب میومد و العان ساعت ۹ صبحه پس وقت زیاد دارم
دسر اینا رو از قبل درست کرده بودم فقط مونده بود تزئین و کادو کردن هدیه ها
خب همه ی کار هارو کردم رفتم کیکی که سفارش داده بودم رو از قنادی بگیرم
خب همه چی آماده بود و العان ساعت۶:۳۰بود
سریع رفتم یه دوش ۳۰ مینی گرفتم و لباس پوشیدم و زیاد آرایش نکردم چون هوپی ار آرایش زیاد خوشش نمیاد و میگه خودم خیلی خوشگل ترم
موهام نیازی به حالت دادن نداشت چون اصلا واینمیستاد و خیلی لَخت بود ولی رنگش خیلی قشنگ بود
ساعت نزدیکای ۷:۳۰بود مهمونا اومدن پسرا هم یه جوری هوسوک رو پیچوندن و اومدن
همه قایم شدیم و منتظر هوپی بودیم
چراغارو خاموش کردیم و فقط شمعا روشن بودن
صدای در اومد و هوپی اومد تو
(علامت هوپی- علامت ات+)
-اتتتتتتت من اومدممممممم ..(تازه تزئیین هارو دید و تعجب کرد)
یهو همه پریدیم وسط
تولدتتتت مبارککککککک
بعد براش دست زدیم هنوز تو شک بود
-امروز تولدمه😃
+بلههههه
اومد و محکم بغلم کرد و منم بغلش کردم
-مرسیییی ات سانشاینم
جین:حتما ماهم برگ چغندریم
جیمین:جین مگه ما چیکار کردیم همه ی کار هارو ات کرد ما فقط اومدیم
جین:خوب حضور چهره ی هندسام من خیلی با ارزشه
بعد همه خندیدیم
-از همتون ممنونم واقعا سوپرایز شدم
تهیونگ:معلومه که شدی اصلا تولدت یادت نبود😅😅
همه:😂😂😂😂
+تولدت مبارک عشقم، خیلی دوستت دارم
-ممنونم چاگیا منم خیلی دوست دارم
بعد منو بوس کرد
همه:اووووووو
همون لحظه نامجون چشمای جونگ کوک رو گرفت
نامجون:بچه چرا نگا میکنی؟
جونگ کوک:یاااا هیونگ من ۲۵سالمه هاااا بالاخره منم تز این کارا میکنم
یونگی:چیشد؟
همه رفتن تو شُک
کوک:ی.یعنی چیزه خ.خب اش.تباهی گ.گفتم
-یااا کوکیا چرا لکنت گرفتی؟
کوک:چی من؟نهههع
+ببینم تو کسی رو دوست داری؟
کوک شک
جیمین:خب کوک خودتو لو دادی خیلی وقته میخواستی بگی پس بگو
کوک:خب من عاشق آیو هستم
آیو هم که اونجا بود از خجالت آب شد
(آیو دوست صمیمیه ات هست)
+آیو؟ای بیشعور چرا بهم نگفتی؟
آیو:...
+خرههههه با توهممممم
آیو:خب نمیدونستم چجوری بگم
+واییییی آیوووو تبریک میگممممم
یعد همو بغل کردیم
پسرا انشاالله خوش بخت باشین
کوکی:یعنی شما مشکلی ندارین؟
پسرا نه
تهیونگ:چرا چرا مشکل دارم وایسا ببینم تو به جیمین گفتی ولی به من نگفتی؟(ناراحتی فیک)
کوک:ببخشید هیونگ من نمیخواستم کسی بدونه جیمین خودش فهمید
تهیونگ:آهاااا اوکیه پس خب کیک رو نمیخوریممممم؟
+چرا العان میارم
خلاصه کیک رو خوردیم و....و مراسم تموم شد
پرش به هنگام خواب😐
-ممنونم بیبی
+خواهش میکنم عزیزم
-میتونی یه هدیه خیلی خوب بدی؟
+چه هدیه ای؟
و........
اسمات تو کامنتا
من ۲ ساله با جانگ هوسوک عضو گروه بی تی اس ازدواج کردم و خودم هم آیدل معروفی هستم(ا/ت ۲۵ سالشه)
من جانگ هوسوک هستم(دیگه معرفی نمیکنم)
من با عشقم ا/ت زندگی میکنم
اون خیلی خاصه
هم صدای خیلی خوبی داره،هر سازی بلده بزنه و چشماش دو رنگه(یکی آبی مثل رنگ دریا و یکی سبز مثل طبیعت)
ات ویو
امروز تولد هوپی بود میخواستم سوپرایزش کنم پس نرفتم کمپانی
همه ی خدمتکارها رو مرخص کردم و شروع به کارکردم
هوپی ساعت ۸ شب میومد و العان ساعت ۹ صبحه پس وقت زیاد دارم
دسر اینا رو از قبل درست کرده بودم فقط مونده بود تزئین و کادو کردن هدیه ها
خب همه ی کار هارو کردم رفتم کیکی که سفارش داده بودم رو از قنادی بگیرم
خب همه چی آماده بود و العان ساعت۶:۳۰بود
سریع رفتم یه دوش ۳۰ مینی گرفتم و لباس پوشیدم و زیاد آرایش نکردم چون هوپی ار آرایش زیاد خوشش نمیاد و میگه خودم خیلی خوشگل ترم
موهام نیازی به حالت دادن نداشت چون اصلا واینمیستاد و خیلی لَخت بود ولی رنگش خیلی قشنگ بود
ساعت نزدیکای ۷:۳۰بود مهمونا اومدن پسرا هم یه جوری هوسوک رو پیچوندن و اومدن
همه قایم شدیم و منتظر هوپی بودیم
چراغارو خاموش کردیم و فقط شمعا روشن بودن
صدای در اومد و هوپی اومد تو
(علامت هوپی- علامت ات+)
-اتتتتتتت من اومدممممممم ..(تازه تزئیین هارو دید و تعجب کرد)
یهو همه پریدیم وسط
تولدتتتت مبارککککککک
بعد براش دست زدیم هنوز تو شک بود
-امروز تولدمه😃
+بلههههه
اومد و محکم بغلم کرد و منم بغلش کردم
-مرسیییی ات سانشاینم
جین:حتما ماهم برگ چغندریم
جیمین:جین مگه ما چیکار کردیم همه ی کار هارو ات کرد ما فقط اومدیم
جین:خوب حضور چهره ی هندسام من خیلی با ارزشه
بعد همه خندیدیم
-از همتون ممنونم واقعا سوپرایز شدم
تهیونگ:معلومه که شدی اصلا تولدت یادت نبود😅😅
همه:😂😂😂😂
+تولدت مبارک عشقم، خیلی دوستت دارم
-ممنونم چاگیا منم خیلی دوست دارم
بعد منو بوس کرد
همه:اووووووو
همون لحظه نامجون چشمای جونگ کوک رو گرفت
نامجون:بچه چرا نگا میکنی؟
جونگ کوک:یاااا هیونگ من ۲۵سالمه هاااا بالاخره منم تز این کارا میکنم
یونگی:چیشد؟
همه رفتن تو شُک
کوک:ی.یعنی چیزه خ.خب اش.تباهی گ.گفتم
-یااا کوکیا چرا لکنت گرفتی؟
کوک:چی من؟نهههع
+ببینم تو کسی رو دوست داری؟
کوک شک
جیمین:خب کوک خودتو لو دادی خیلی وقته میخواستی بگی پس بگو
کوک:خب من عاشق آیو هستم
آیو هم که اونجا بود از خجالت آب شد
(آیو دوست صمیمیه ات هست)
+آیو؟ای بیشعور چرا بهم نگفتی؟
آیو:...
+خرههههه با توهممممم
آیو:خب نمیدونستم چجوری بگم
+واییییی آیوووو تبریک میگممممم
یعد همو بغل کردیم
پسرا انشاالله خوش بخت باشین
کوکی:یعنی شما مشکلی ندارین؟
پسرا نه
تهیونگ:چرا چرا مشکل دارم وایسا ببینم تو به جیمین گفتی ولی به من نگفتی؟(ناراحتی فیک)
کوک:ببخشید هیونگ من نمیخواستم کسی بدونه جیمین خودش فهمید
تهیونگ:آهاااا اوکیه پس خب کیک رو نمیخوریممممم؟
+چرا العان میارم
خلاصه کیک رو خوردیم و....و مراسم تموم شد
پرش به هنگام خواب😐
-ممنونم بیبی
+خواهش میکنم عزیزم
-میتونی یه هدیه خیلی خوب بدی؟
+چه هدیه ای؟
و........
اسمات تو کامنتا
۲۷.۹k
۱۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.