توکیو پارت ۱۳
توکیو پارت ۱۳
از دید میکو
میکو : نه چیزی نشده چرا هول شدی فقط میخواستم ببینم میدونی میتسویا کجاس دلم خواست باهاش حرف بزنم
چیفو : چیزی شده کسی اذیتت کرده اگه اره میتونی باهام حرف بزنی ( چیفو بیشتر به جای اینکه به فکر میکو باشد حسودی میکند 😑 )
میکو : نه چیزی نشده فقط دلم برای کاپیتانم تنگ شده
و چیفو رو داریم که از پشت تلفن داره از حسودی میترکه و صدا نمیده 😅
چیفو : ن...نه خبر ندارم ( ایشون دروغ سگی میگه و میدونه کجاس )
میکو : باشه اگه فهمیدی بهم بگو
چیفو : حتما
میکو : پس فعلا بای
چیفو : بای
از دید چیفو
چیفو : ای خداااااااااااااا این میتسویا گور به گور شده ( ببخشی من خودمم رو میتسو کراشم ) کجاس
نویسنده : چیفو جان عزیزم یکم اروم بگیر بده وسط خیابون نمیشه اینجا وحشی شد خب برگردی به داستان
من رفتم و دنبال میتسویا گشتم اها اینجاست رفتم جلوی میتسویا ( توی کافه بود)
چیفو : میتسویاااااا میکو ..... دلش برات تنگ شده خیلی خر ..... ام ببخشید خوش شانسی
میستو : هااا چی منن نه شاید هیچی باشه ممنون راستی تو چرا ناراحتی
چیفو : چون میکو رو دوست دارم ولی اون انگاری دوسم ندارههههههه
میتسو : جدییییییی باید ب...بهش بگی ( میتسو خوشحال بود که شنید میکو دوسش نداره ولی بعد ناراحت شد چون دوستش ناراحت بود)
ببخشید کوتاه بود
از دید میکو
میکو : نه چیزی نشده چرا هول شدی فقط میخواستم ببینم میدونی میتسویا کجاس دلم خواست باهاش حرف بزنم
چیفو : چیزی شده کسی اذیتت کرده اگه اره میتونی باهام حرف بزنی ( چیفو بیشتر به جای اینکه به فکر میکو باشد حسودی میکند 😑 )
میکو : نه چیزی نشده فقط دلم برای کاپیتانم تنگ شده
و چیفو رو داریم که از پشت تلفن داره از حسودی میترکه و صدا نمیده 😅
چیفو : ن...نه خبر ندارم ( ایشون دروغ سگی میگه و میدونه کجاس )
میکو : باشه اگه فهمیدی بهم بگو
چیفو : حتما
میکو : پس فعلا بای
چیفو : بای
از دید چیفو
چیفو : ای خداااااااااااااا این میتسویا گور به گور شده ( ببخشی من خودمم رو میتسو کراشم ) کجاس
نویسنده : چیفو جان عزیزم یکم اروم بگیر بده وسط خیابون نمیشه اینجا وحشی شد خب برگردی به داستان
من رفتم و دنبال میتسویا گشتم اها اینجاست رفتم جلوی میتسویا ( توی کافه بود)
چیفو : میتسویاااااا میکو ..... دلش برات تنگ شده خیلی خر ..... ام ببخشید خوش شانسی
میستو : هااا چی منن نه شاید هیچی باشه ممنون راستی تو چرا ناراحتی
چیفو : چون میکو رو دوست دارم ولی اون انگاری دوسم ندارههههههه
میتسو : جدییییییی باید ب...بهش بگی ( میتسو خوشحال بود که شنید میکو دوسش نداره ولی بعد ناراحت شد چون دوستش ناراحت بود)
ببخشید کوتاه بود
۴.۷k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.