پارت دوم
= سوفیا با قدم های کوتاه از پشت درخت میاد بیرون ...
= سوفیا وقتی میترسید حرفی نمیزد ، یعنی عادت همیشگیش بود
+ افرین دختر خوب ، خب نمیخوای چیزی بگی ؟
♡ * سکوت و ناز نگاه کردن گوجو *
+ خب ، باشه فهمیدم نمیخوای حرف بزنی .
+ نظرت چیه روی اون صندلی بشینی تا من برگردم چشم اقیانوسی؟
♡ * سوفیا سرش رو به عنوان تایید تکون داد *
= گوجو رفت داخل اتاق رئیس تا با اون درباره سوفیا صحبت کنه ، که ندیمه های بی نظم مثل همیشه با زور و قلدری به بچه های کوچیک سوفیا میخواستن ببرن داخل اتاق
ندیمه: سوفیا_سان باید برید داخل اتاقتون
ندیمه : بچه جون باید حرف بزنی ، هوی با تو ام !!!
= ندیمه دست سوفیا رو محکم کشید و هولش داد سمت اتاق .. سوفیا روی زمین افتاد، دردش گرفت
ندیمه: زود باش حرکت کن کلی کار دارم ، شاید نتونستم جواب اون سیلی که مادرت بهم زد رو بدم ، اما میتونم تا دلم میخواد تو رو اذیت کنم بچه
= سوفیا خیلی بی صدا اشکش در اومد
= ناگهان ندیمه دستی روی شونش احساس کرد ، انقدر محکم شونه ندیمه رو گرفته بود نزدیک بود استخون شونه ندیمه خورد بشه
+ شما ندیمه ها هرگز ادب نمیشید ؟
= ندیمه با صدای گوجو تمام بدنش لرزید و ترسید ....
ندیمه : گ.. گوجو ساما ؟ ... کاری داشتید ؟
+ گمشو .. اگه همین الان گم نشی ، یه کاری میکنم تا عمر داری درد بکشی .. پس حالا گمشو
= سوفیا که روی زمین افتاده بود خیلی با نمک به حرف های گوجو و ندیمه گوش میداد .
+ سوفیا حالت خوبه ؟ جاییت درد نمیکنه ؟
+ می خوای یه رازی رو بهت بگم ؟
= سوفیا سرش رو تکان داد
+ میدونی موهای خیلی قشنگی داری ؟
= دوستان دیگه خودتون عکس سوفیا رو دیدید دیگه ، دیدید چقدر نانازه، چقدر گوگولیه. عکس پارت ، عکس سوفیا هست با همون لباس
+ چرا حرف نمیزنی سوفیا ؟ از من میترسی؟
= سوفیا سرش رو خیلی ناز کج کرد و گوجو رو نگاه کرد .. که ناگهان یوجی و مگومی اومدن
= علامت یوجی # علامت مگومی &
# گوجو سنسه تو جوجوتسو کار پیش اومده
& کار نه بگو دردسر ..
# دردسر نیست ، عذاب الهی
= سوفیا یکم جلو تر اومد و خیلی ناز گفت : ♡ من جوجوتسو رو دوست دارم
= و گوجو در همان لحظه از کیوت بودن سوفیا سرش رو کوبید به دیوار
& اِوا چرا سرشو میکوبه به دیوار؟
+ سوفیا یه بار دیگه بگو ...
♡ من جوجوتسو رو دوست دارم
+ منم دوست داری ؟ * بیشعور ها منظورش اون دوست داشتن نیست ، بیشعور های منحرف *
♡ دربارش فکر میکنم* بچه زبون ریز *
+ دربارش فکر میکنی ؟ باشه باشه دربارش فکر کن
# رد داده
& همیشه رد میده
= سوفیا وقتی میترسید حرفی نمیزد ، یعنی عادت همیشگیش بود
+ افرین دختر خوب ، خب نمیخوای چیزی بگی ؟
♡ * سکوت و ناز نگاه کردن گوجو *
+ خب ، باشه فهمیدم نمیخوای حرف بزنی .
+ نظرت چیه روی اون صندلی بشینی تا من برگردم چشم اقیانوسی؟
♡ * سوفیا سرش رو به عنوان تایید تکون داد *
= گوجو رفت داخل اتاق رئیس تا با اون درباره سوفیا صحبت کنه ، که ندیمه های بی نظم مثل همیشه با زور و قلدری به بچه های کوچیک سوفیا میخواستن ببرن داخل اتاق
ندیمه: سوفیا_سان باید برید داخل اتاقتون
ندیمه : بچه جون باید حرف بزنی ، هوی با تو ام !!!
= ندیمه دست سوفیا رو محکم کشید و هولش داد سمت اتاق .. سوفیا روی زمین افتاد، دردش گرفت
ندیمه: زود باش حرکت کن کلی کار دارم ، شاید نتونستم جواب اون سیلی که مادرت بهم زد رو بدم ، اما میتونم تا دلم میخواد تو رو اذیت کنم بچه
= سوفیا خیلی بی صدا اشکش در اومد
= ناگهان ندیمه دستی روی شونش احساس کرد ، انقدر محکم شونه ندیمه رو گرفته بود نزدیک بود استخون شونه ندیمه خورد بشه
+ شما ندیمه ها هرگز ادب نمیشید ؟
= ندیمه با صدای گوجو تمام بدنش لرزید و ترسید ....
ندیمه : گ.. گوجو ساما ؟ ... کاری داشتید ؟
+ گمشو .. اگه همین الان گم نشی ، یه کاری میکنم تا عمر داری درد بکشی .. پس حالا گمشو
= سوفیا که روی زمین افتاده بود خیلی با نمک به حرف های گوجو و ندیمه گوش میداد .
+ سوفیا حالت خوبه ؟ جاییت درد نمیکنه ؟
+ می خوای یه رازی رو بهت بگم ؟
= سوفیا سرش رو تکان داد
+ میدونی موهای خیلی قشنگی داری ؟
= دوستان دیگه خودتون عکس سوفیا رو دیدید دیگه ، دیدید چقدر نانازه، چقدر گوگولیه. عکس پارت ، عکس سوفیا هست با همون لباس
+ چرا حرف نمیزنی سوفیا ؟ از من میترسی؟
= سوفیا سرش رو خیلی ناز کج کرد و گوجو رو نگاه کرد .. که ناگهان یوجی و مگومی اومدن
= علامت یوجی # علامت مگومی &
# گوجو سنسه تو جوجوتسو کار پیش اومده
& کار نه بگو دردسر ..
# دردسر نیست ، عذاب الهی
= سوفیا یکم جلو تر اومد و خیلی ناز گفت : ♡ من جوجوتسو رو دوست دارم
= و گوجو در همان لحظه از کیوت بودن سوفیا سرش رو کوبید به دیوار
& اِوا چرا سرشو میکوبه به دیوار؟
+ سوفیا یه بار دیگه بگو ...
♡ من جوجوتسو رو دوست دارم
+ منم دوست داری ؟ * بیشعور ها منظورش اون دوست داشتن نیست ، بیشعور های منحرف *
♡ دربارش فکر میکنم* بچه زبون ریز *
+ دربارش فکر میکنی ؟ باشه باشه دربارش فکر کن
# رد داده
& همیشه رد میده
۵.۷k
۱۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.