چند پارتی جونگ کوک روز فن ساین پارت ۸
ماه بعد
دیرینگ دیرینگ ( پیام ) از کمپانی اجازه گرفتم میای بریم؟ ( جواب ) آره ( پیام ) حاضر باش پنج دقیقه دیگه رسیدم.....گوشی رو پرت کردی روی مبل و طرف کمدت رفتی بعد پوشیدن لباس مناسب یکم میکاپ کردی و کیفتو جمع کردی ک صدای بوق ماشینش اومد کلید خونه رو برداشتی و بعد رفتی بیرون در و بستی و سوار شدی ( جونگ کوک ) برای پوشیدن لباس زیاده روی نکردی عزیزم؟ ( لیا ) نه! خیلی هم خوبه! اگه صبر میکنی برم عوض کنم و یکی دیگه بپوشم هوم؟ ( جونگ کوک ) نه خیلی هم قشنگه و هاته! / بعد راه افتاد و رفت یه رستوران شیک کنار ساحل دریا! .....از بیرون نزدیک بود چشمات از حدقه در بیاد دیگه داخل و بی خیال ( جونگ کوک ) حالا ک چنین جای با کلاسی هستیم ما هم یکم با کلاس باشیم چطوره؟ ( لیا ) اومم...باشه / دستشو خم کرد و از بازوش گرفتی و رفتین داخل.....از قبل یه جا رو رزرو کرده بود و رفتین نشستین گارسون جلو اومد و بعد ریختن یه گیلاسی قرمز گفت ( گارسون ) سفارشتون خانم؟ ( لیا ) هر چی ایشون میخورن ممنون! / بعد گرفتن سفارشا رفت و تو هم یه قلوپ از گیلاسی روی میز خوردی ک جونگ کوک اومد کنارت ( جونگ کوک ) بهم افتخار میدید لیدی؟ / لبخندی زدی و دستشو گرفتی وسط همه شروع به رقصیدن کردین یه دستشو دور کمرت و یکی اون یکی دستتو محکم گرفته بود ..... خم شدین ک موهای قهوه ایت توی هوا آویزون موند و جونگ کوک بوسه ای روی گردنت گذاشت از کارش تعجب کردی و وقتی متوجه دست زدن همه شدین رفتین سر جاتون نشستین ( جونگ کوک ) یه چیزی برا دارم قبول میکنی یا ن؟ ( لیا ) باید ببینم چی هست / تک خنده ای کرد و کاغذی رو روی میز مقابلت گذاشت ( چیه فک کردین انگشتره😐🍷) ( جونگ کوک ) برش دار / کاغذ رو برداشتی و نگاهش کردی .... با خوندنش خنده ای کردی و پرسیدی( لیا ) چرا باید بیام؟ ( جونگ کوک ) اومدنش میل خودته ولی اگه بیای خوشحال میشم / چشمکی زد خنده ای کردی و گارسون غذا ها رو آورد .... بعد خوردن غذا جونگ کوک حساب کرد خیلی خسته شده بودی و چشماتم درد گرفته بود ( جونگ کوک ) بریم یه دور بزنیم؟ ( لیا ) طرفدار هات نمیفهمن؟ ( جونگ کوک ) نه / با اینکه خسته بودی ولی قبول کردی ک ناراحت نشه ..... داشتین لب ساحل قدم میزدین....چشمات به زور باز بودن.....جونگ کوک آروم دستشو دور کمرت گرفت و سرت خود به خود روی شونش قرار گرفت....چشمات بسته بود ولی بیدار بودی ..... کنار اون بودن بهت آرامش میداد....لمس کردنت از طرف اون چیز خاصی نبود یعنی....اینکه لمست کنه مشکلی نداشت .... تو این ۶ ماه خیلی بهش نزدیک شده بودی .... تو برای اون جای خالی اریکا رو پر کرده بودی! ولی اینکه اون اول عاشق اریکا بوده یکم ناراحتت میکرد....سر همین موضوع ازش کمی فاصله گرفتی ک دستش از دور کمرت باز شد
دیرینگ دیرینگ ( پیام ) از کمپانی اجازه گرفتم میای بریم؟ ( جواب ) آره ( پیام ) حاضر باش پنج دقیقه دیگه رسیدم.....گوشی رو پرت کردی روی مبل و طرف کمدت رفتی بعد پوشیدن لباس مناسب یکم میکاپ کردی و کیفتو جمع کردی ک صدای بوق ماشینش اومد کلید خونه رو برداشتی و بعد رفتی بیرون در و بستی و سوار شدی ( جونگ کوک ) برای پوشیدن لباس زیاده روی نکردی عزیزم؟ ( لیا ) نه! خیلی هم خوبه! اگه صبر میکنی برم عوض کنم و یکی دیگه بپوشم هوم؟ ( جونگ کوک ) نه خیلی هم قشنگه و هاته! / بعد راه افتاد و رفت یه رستوران شیک کنار ساحل دریا! .....از بیرون نزدیک بود چشمات از حدقه در بیاد دیگه داخل و بی خیال ( جونگ کوک ) حالا ک چنین جای با کلاسی هستیم ما هم یکم با کلاس باشیم چطوره؟ ( لیا ) اومم...باشه / دستشو خم کرد و از بازوش گرفتی و رفتین داخل.....از قبل یه جا رو رزرو کرده بود و رفتین نشستین گارسون جلو اومد و بعد ریختن یه گیلاسی قرمز گفت ( گارسون ) سفارشتون خانم؟ ( لیا ) هر چی ایشون میخورن ممنون! / بعد گرفتن سفارشا رفت و تو هم یه قلوپ از گیلاسی روی میز خوردی ک جونگ کوک اومد کنارت ( جونگ کوک ) بهم افتخار میدید لیدی؟ / لبخندی زدی و دستشو گرفتی وسط همه شروع به رقصیدن کردین یه دستشو دور کمرت و یکی اون یکی دستتو محکم گرفته بود ..... خم شدین ک موهای قهوه ایت توی هوا آویزون موند و جونگ کوک بوسه ای روی گردنت گذاشت از کارش تعجب کردی و وقتی متوجه دست زدن همه شدین رفتین سر جاتون نشستین ( جونگ کوک ) یه چیزی برا دارم قبول میکنی یا ن؟ ( لیا ) باید ببینم چی هست / تک خنده ای کرد و کاغذی رو روی میز مقابلت گذاشت ( چیه فک کردین انگشتره😐🍷) ( جونگ کوک ) برش دار / کاغذ رو برداشتی و نگاهش کردی .... با خوندنش خنده ای کردی و پرسیدی( لیا ) چرا باید بیام؟ ( جونگ کوک ) اومدنش میل خودته ولی اگه بیای خوشحال میشم / چشمکی زد خنده ای کردی و گارسون غذا ها رو آورد .... بعد خوردن غذا جونگ کوک حساب کرد خیلی خسته شده بودی و چشماتم درد گرفته بود ( جونگ کوک ) بریم یه دور بزنیم؟ ( لیا ) طرفدار هات نمیفهمن؟ ( جونگ کوک ) نه / با اینکه خسته بودی ولی قبول کردی ک ناراحت نشه ..... داشتین لب ساحل قدم میزدین....چشمات به زور باز بودن.....جونگ کوک آروم دستشو دور کمرت گرفت و سرت خود به خود روی شونش قرار گرفت....چشمات بسته بود ولی بیدار بودی ..... کنار اون بودن بهت آرامش میداد....لمس کردنت از طرف اون چیز خاصی نبود یعنی....اینکه لمست کنه مشکلی نداشت .... تو این ۶ ماه خیلی بهش نزدیک شده بودی .... تو برای اون جای خالی اریکا رو پر کرده بودی! ولی اینکه اون اول عاشق اریکا بوده یکم ناراحتت میکرد....سر همین موضوع ازش کمی فاصله گرفتی ک دستش از دور کمرت باز شد
۷۷.۳k
۰۸ مرداد ۱۴۰۰