P9
+عااا هیچی
تصمیم گرفتن برای از یاد بردنش برم اتاق کوک رو تمیز کنم
پرش زمانی شب(بچ ها یه روز گذشته بودااا)
هوففف بالاخره تموم شد و رمز دفتر خاطرات رو پیدا کردم تصمیم گرفتم برم تو یکی از اتاق های عمارت بخونمش
(رفت یکی از اتاق های عمارت)
دفتر خاطرات
(از زبان کوکه هااا قاطی پاتی نکنید😑😂)
هوففف امروز روز خسته کننده ای بود هر روز میخواستم بهش اعتراف کنم ک دوسش دارم ولی نمیتونستم حتی نمیدونستم اسمش چیه من تو دبیرستان کانگ این درس میخوندم و تو کلاس3 بودم
+چیییی همکلاس من بودهههه
(خببب ادامه دفتر خاطرات)
اون دختری رو هم که میگفتم همیشه پشت می نشست
+منم پشت میشتمااا
هیچ وقت معلما اسمشو نمیگفتن و دوستی نداشت
+ن...ن...امکان ندره اون منو میگههههه(خرشانس😑)
(و بازم ادامه دفتر خاطرات)
کاش یروزی میرسید باهم بودیم
ویو ا/ت
رفتم صفحه بعد دیدم نیس پارش کردن
هوففف کاش بقیشم بیددد اما از خوش حالی نمیدونستم چیکار کنممم صب کنننن من چرا خوشحالم الن (خاعرم عروسیت ماعم دعوت کن😂)
تو همین فاز بودم ک اجوما صدام زد
÷دخترممم تمیز کردن اتاق ارباب تموم نشد¿
+عااا تموم شده الن میام پایین
÷اها باشه بیا
+کارم داشتین¿
÷میتونی برای ارباب شام بپزی من برم بیرون زود بیام¿
+عااا البته چرا ک ن
خبببب چطور بید¿
و اینک نظر بدین پارت بعد چه اتفاقایی بیفته¿
ذهنم خالی شد خدایی😂
تصمیم گرفتن برای از یاد بردنش برم اتاق کوک رو تمیز کنم
پرش زمانی شب(بچ ها یه روز گذشته بودااا)
هوففف بالاخره تموم شد و رمز دفتر خاطرات رو پیدا کردم تصمیم گرفتم برم تو یکی از اتاق های عمارت بخونمش
(رفت یکی از اتاق های عمارت)
دفتر خاطرات
(از زبان کوکه هااا قاطی پاتی نکنید😑😂)
هوففف امروز روز خسته کننده ای بود هر روز میخواستم بهش اعتراف کنم ک دوسش دارم ولی نمیتونستم حتی نمیدونستم اسمش چیه من تو دبیرستان کانگ این درس میخوندم و تو کلاس3 بودم
+چیییی همکلاس من بودهههه
(خببب ادامه دفتر خاطرات)
اون دختری رو هم که میگفتم همیشه پشت می نشست
+منم پشت میشتمااا
هیچ وقت معلما اسمشو نمیگفتن و دوستی نداشت
+ن...ن...امکان ندره اون منو میگههههه(خرشانس😑)
(و بازم ادامه دفتر خاطرات)
کاش یروزی میرسید باهم بودیم
ویو ا/ت
رفتم صفحه بعد دیدم نیس پارش کردن
هوففف کاش بقیشم بیددد اما از خوش حالی نمیدونستم چیکار کنممم صب کنننن من چرا خوشحالم الن (خاعرم عروسیت ماعم دعوت کن😂)
تو همین فاز بودم ک اجوما صدام زد
÷دخترممم تمیز کردن اتاق ارباب تموم نشد¿
+عااا تموم شده الن میام پایین
÷اها باشه بیا
+کارم داشتین¿
÷میتونی برای ارباب شام بپزی من برم بیرون زود بیام¿
+عااا البته چرا ک ن
خبببب چطور بید¿
و اینک نظر بدین پارت بعد چه اتفاقایی بیفته¿
ذهنم خالی شد خدایی😂
۵.۰k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.