p50🩸
ویو جسیکا :
کسی رو دید که اصلا انتظار نداشتم باز همون پسر باز .... انگار سرنوشت من چپست همیشه باید جلو هم سبز بشیم .... امروز دو باره که میبینمش .... میگند دنیا کوچیکه راست میگند انگار .... ولی نشونه عالی داره میزنه به هدف .... داشتم از یکم فاصله بهش نگاه میکردم .... پشتش بهم بود .... اقای جئون رفت کنارش .... صورتشو برگردوند .....
ویو مونبین :
پسره خیلی شجاعی بود با جرعت همه رو با یه چشم هم زدن زد .... مین هو هم دقیقا مثل همین بود هیچ تیرش خطا نمیرفت .... رفتم سمت ....
مونبین : تو کی هستی ؟
ویو جونگ کوک :
با دیدن رقیبم کف کردم .... بابا دست خوش چه نشونی داره .... یعنی ای چیه لیا میشه که اون شب با هم از بار ومدن بیرون .... شاید سرمایه گذاری میکنند ... یا شایدم مافیاست ....اصلا نمیدونم چی به چیه این دنیا همه چیزش دنگو پنگه .... اووووف با آدم های آشنا میشی مه اصلا انتظارشو نداری .... ای دنیا دنیا دنیا بی وفا .... ( این جونگ کوک ما برای هر جملش یه آهنگی داره ....)
ویو جین :
چند لحظه لال شدم نتونستم جوابشو بدم .... بعد 13 سال دیدن عمو ....
مونبین : پسر .....
جین : بله... بله ....
مونبین : شما کی هستید .....
جین : یه مافیا.....
مونبین : ها .... توی باند کار میکنی ....؟
جین : رییس باند ....
مونبین : چه عالی .... اسمت چیه !
جین : جین ....
مونبین : چه خوب ..... چی شد که به ما کمک کردی .....
به رقیبم اشاره کردم ....
جین : ایشون رو میشناسم ....
مونبین : این پسرمه جونگ کوک .....
وقتی گفت پسرمه رنگم پرید .... جونگ کوک ..... این جونگ کوک پسر عمو من ....
جونگ کوک ومد جلو دستشو داری کرد .....
جونگ کوک : خوشبختم ....
دستشو گرفتم ....
جین : منم همینطور ....
جونگ کوک : نشونت حرف نداره پسر ....
لبخندی زدم ..... سرمو انداختم پاییین ..... وقتی سرمو بلند کردم .... دختر ومد سمتمو ..... یعنی جسیکا ..... از دیدنشون قلبم داشت از جاش کند میشد ....
کسی رو دید که اصلا انتظار نداشتم باز همون پسر باز .... انگار سرنوشت من چپست همیشه باید جلو هم سبز بشیم .... امروز دو باره که میبینمش .... میگند دنیا کوچیکه راست میگند انگار .... ولی نشونه عالی داره میزنه به هدف .... داشتم از یکم فاصله بهش نگاه میکردم .... پشتش بهم بود .... اقای جئون رفت کنارش .... صورتشو برگردوند .....
ویو مونبین :
پسره خیلی شجاعی بود با جرعت همه رو با یه چشم هم زدن زد .... مین هو هم دقیقا مثل همین بود هیچ تیرش خطا نمیرفت .... رفتم سمت ....
مونبین : تو کی هستی ؟
ویو جونگ کوک :
با دیدن رقیبم کف کردم .... بابا دست خوش چه نشونی داره .... یعنی ای چیه لیا میشه که اون شب با هم از بار ومدن بیرون .... شاید سرمایه گذاری میکنند ... یا شایدم مافیاست ....اصلا نمیدونم چی به چیه این دنیا همه چیزش دنگو پنگه .... اووووف با آدم های آشنا میشی مه اصلا انتظارشو نداری .... ای دنیا دنیا دنیا بی وفا .... ( این جونگ کوک ما برای هر جملش یه آهنگی داره ....)
ویو جین :
چند لحظه لال شدم نتونستم جوابشو بدم .... بعد 13 سال دیدن عمو ....
مونبین : پسر .....
جین : بله... بله ....
مونبین : شما کی هستید .....
جین : یه مافیا.....
مونبین : ها .... توی باند کار میکنی ....؟
جین : رییس باند ....
مونبین : چه عالی .... اسمت چیه !
جین : جین ....
مونبین : چه خوب ..... چی شد که به ما کمک کردی .....
به رقیبم اشاره کردم ....
جین : ایشون رو میشناسم ....
مونبین : این پسرمه جونگ کوک .....
وقتی گفت پسرمه رنگم پرید .... جونگ کوک ..... این جونگ کوک پسر عمو من ....
جونگ کوک ومد جلو دستشو داری کرد .....
جونگ کوک : خوشبختم ....
دستشو گرفتم ....
جین : منم همینطور ....
جونگ کوک : نشونت حرف نداره پسر ....
لبخندی زدم ..... سرمو انداختم پاییین ..... وقتی سرمو بلند کردم .... دختر ومد سمتمو ..... یعنی جسیکا ..... از دیدنشون قلبم داشت از جاش کند میشد ....
۹۹۸
۲۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.