نقاب دار مشکی
ʙʟᴀᴄᴋ ᴍᴀꜱᴋᴇᴅ
(ꜱᴇᴄᴏɴᴅ ᴄʜᴀᴘᴛᴇʀ)
(ᴘᴀʀᴛ ²⁶)
ات: برو به جهنم...... ( شلیک کرد تو سر لیسا و بعدش سریع رفت پیش میرا که اعضا دورش بودن...... میرا رو سرشو گذاشت رو پاهاش که صورتش کبود شده بود و کلا غرق خون بود...... امیلیا و تهیونگم از اونجایی که بودن اومدن پیش بقیه نامجون هم اومد.......)
( دوستان اینجا اهنگ tattoo جیمین و جونگ کوک رو تصور کنید)
ات: میرا..... قربونت برم.... میرا.... چشماتو باز کن..... میرا.....
میرا: ( چشماشو باز کرد و با صدای خیلی ضعیف حرف میزد)...... ات..... معذرت میخوام.....
ات: چرا عذر خواهی میکنی تو که کاری نکردی اخه قربونت برم...... ( گریه)
میرا: نه کلا من قرار بود مواظب جریان باشم با جیمین...... جیمین به من کار اصلی رو سپرده بود ولی من خرابش کردم...... اگه من حواسم بود همچین چیزی اتفاق نیوفتاد...... متاسفم معذرت میخوام..... ( گریه)....
ات: نه نه اصلا اینطوری نیستش...... ( گریه)
میرا: خوبی بدی دیدی ازم حلالم کن رفیق...... خیلی دوستت دارم..... متاسفم که زود دارم تنهات میزارم ولی...... معذرت میخوام...... اعضا همتونو خیلی دوست دارم ممنونم بابت همه چی....... جیمین رفیق ممنون بابت همه چی تا الان...... خیلی دوستتون دارم..... از اون بالا حواسم بهتون هست غیبتم کنید از اونجا فحشتون میدم.....( گریه با یه کوچولو خنده)
ات: بسه دیگه لعنتی..... تمومش کن یکی زنگ بزنه به امبولانس.... ( داد)
جیمین: میرا.......میرا.....
( میرا چشماشو بسته بود)
امیلیا: میرا چشماتو باز کن..... ( گریه)
سوجین میرا.....
اعضا: میرا چشماتو باز کن.... ( گریه)
ات: میرا توروخدا چشماتو باز کن میرااااا...... میرا چشماتو باز کننننن...... ( گریه داد)
( همشون شروع به گریه ی شدید کردن و همش میرا رو تکون میدادن ولی میرا رفت که رفت🥲🖤)
( هنوزم اهنگ tattoo رو تصور کنید❤️)
( بعد چند دقیقه امبولانس اومد دکتر ها اومدن همونجا میرا رو معاینه کردن و خبر دادن که رفته اون دنیا...... چند روز از این ماجرا گذشته بود و همه جا رو پاکسازی کرده بودن اعضا...... ولی هیچکس حالش خوب نبود و امروز روز خاکسپاری میرا بود...... خلاصه بعد مراسم همه رفتن و اعضا و دخترا کنار قبر میرا نشستن و گریه میکردن......)
ات: خیلی بی معرفتی..... چرا انقد زود تنهامون گذاشتی رفتی؟.... ( لبخند غمگین و قطره های اشکش میریختن)
ات: مگه نگفتی تا اخر عمر هر 4 تامون کنار هم میمونیم؟...... مگه نگفتی قراره ازدواج هممون رو ببینی.....؟..... مگه نگفتی میخواستی بچه هامونو ببینی؟!...... لعنتی مگه تو نبودی که به عنوان خواهر بزرگتر هممون بودی و گفتی همیشه کنارمون میمونی؟..... مگه توعه پفیوز نبودی که میگفتی همیشه پشتمون هستی و حمایتمون میکنی و ازمون مراقبت میکنی؟!..... مگه توعه دیوث نبودی؟! پس الان کوشییییی میراااااا؟!
ادامه اش تو کامنت
اسلاید دوم میدونم مریضم😂
(ꜱᴇᴄᴏɴᴅ ᴄʜᴀᴘᴛᴇʀ)
(ᴘᴀʀᴛ ²⁶)
ات: برو به جهنم...... ( شلیک کرد تو سر لیسا و بعدش سریع رفت پیش میرا که اعضا دورش بودن...... میرا رو سرشو گذاشت رو پاهاش که صورتش کبود شده بود و کلا غرق خون بود...... امیلیا و تهیونگم از اونجایی که بودن اومدن پیش بقیه نامجون هم اومد.......)
( دوستان اینجا اهنگ tattoo جیمین و جونگ کوک رو تصور کنید)
ات: میرا..... قربونت برم.... میرا.... چشماتو باز کن..... میرا.....
میرا: ( چشماشو باز کرد و با صدای خیلی ضعیف حرف میزد)...... ات..... معذرت میخوام.....
ات: چرا عذر خواهی میکنی تو که کاری نکردی اخه قربونت برم...... ( گریه)
میرا: نه کلا من قرار بود مواظب جریان باشم با جیمین...... جیمین به من کار اصلی رو سپرده بود ولی من خرابش کردم...... اگه من حواسم بود همچین چیزی اتفاق نیوفتاد...... متاسفم معذرت میخوام..... ( گریه)....
ات: نه نه اصلا اینطوری نیستش...... ( گریه)
میرا: خوبی بدی دیدی ازم حلالم کن رفیق...... خیلی دوستت دارم..... متاسفم که زود دارم تنهات میزارم ولی...... معذرت میخوام...... اعضا همتونو خیلی دوست دارم ممنونم بابت همه چی....... جیمین رفیق ممنون بابت همه چی تا الان...... خیلی دوستتون دارم..... از اون بالا حواسم بهتون هست غیبتم کنید از اونجا فحشتون میدم.....( گریه با یه کوچولو خنده)
ات: بسه دیگه لعنتی..... تمومش کن یکی زنگ بزنه به امبولانس.... ( داد)
جیمین: میرا.......میرا.....
( میرا چشماشو بسته بود)
امیلیا: میرا چشماتو باز کن..... ( گریه)
سوجین میرا.....
اعضا: میرا چشماتو باز کن.... ( گریه)
ات: میرا توروخدا چشماتو باز کن میرااااا...... میرا چشماتو باز کننننن...... ( گریه داد)
( همشون شروع به گریه ی شدید کردن و همش میرا رو تکون میدادن ولی میرا رفت که رفت🥲🖤)
( هنوزم اهنگ tattoo رو تصور کنید❤️)
( بعد چند دقیقه امبولانس اومد دکتر ها اومدن همونجا میرا رو معاینه کردن و خبر دادن که رفته اون دنیا...... چند روز از این ماجرا گذشته بود و همه جا رو پاکسازی کرده بودن اعضا...... ولی هیچکس حالش خوب نبود و امروز روز خاکسپاری میرا بود...... خلاصه بعد مراسم همه رفتن و اعضا و دخترا کنار قبر میرا نشستن و گریه میکردن......)
ات: خیلی بی معرفتی..... چرا انقد زود تنهامون گذاشتی رفتی؟.... ( لبخند غمگین و قطره های اشکش میریختن)
ات: مگه نگفتی تا اخر عمر هر 4 تامون کنار هم میمونیم؟...... مگه نگفتی قراره ازدواج هممون رو ببینی.....؟..... مگه نگفتی میخواستی بچه هامونو ببینی؟!...... لعنتی مگه تو نبودی که به عنوان خواهر بزرگتر هممون بودی و گفتی همیشه کنارمون میمونی؟..... مگه توعه پفیوز نبودی که میگفتی همیشه پشتمون هستی و حمایتمون میکنی و ازمون مراقبت میکنی؟!..... مگه توعه دیوث نبودی؟! پس الان کوشییییی میراااااا؟!
ادامه اش تو کامنت
اسلاید دوم میدونم مریضم😂
۷.۷k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.