16
------------------------خب چون شرطارو کامل کردین گذاشتم------------------------
+تهیونگ خواهش میکنم..هق...........قههققق.منوبزار پایین
_نمیخوام میخوام همینطوری باشم
+نه ولم کن ....هق
_اینقدر نق نزن وگر
+وگرنه چیی ها؟ مثلا از..ههققق....این بدتر هم میشه؟
_اره میشه میخوای ببینی؟
تهیونگ ات رو چسبوند به دیوار و صورتشو به صورت ات نزدیک کرد
_ببین اگه میخوای مشکلی برات پیش نیاد همینجا باش تامن حوله امو بپوشم
+باشه
خلاصه از حموم اومدن بیرون و لباس پوشیدن
شب
+
از اشپزخونه که اومدم بیرون رفتم برفا رو خاموش کردم و رفتم توی اتاق تهیونگ زود تر از من رفته بود تو اتاق رفتم رو تخت و پتو کشیدم روم و رفتم سمت تهیونگ
+راستی حواست به کارات باشه
_چه کاری اها ببین یادت رفته مابرای چی ازدواج کردیم؟
+نه نرفته ولی بهتره که با من هماهنگ باشی
_اتفاقا بدون هماهنگی بهتره
+ساکتتتتتتتتتتت شب بخیر
_او او نمیشه همینجوری بری
+چیکار کنم خو منکه نرفتم فقط رومو کردم اونور
_باید بوسم کنی
+چییی؟عمرا
_چرا پس من بوست میکنم
+چیییییی ن
_تهیونگ خم شد روی ات و شروع کرد به بوسیدنش
+ولم کننننن
_دستشو برد زیر و کمر اتو گرفت ...............«اسمات»
........................................................................................
صبح
ات با دلدرد شدیدی از خواب پرید و جیغ زد
+ایییییییییییی .......هقققق..هق..تهیونگگگگگگگگگگگ
_بله چیشده؟سر صبح بیدارمون میکنی؟
+دلم...هق..درد میکنه...
_چییی چ..چراا
ات رو براید استایل بغل میکنه و میبره توی وان و دلشو ماساژ میده
5 لایک
6کامنت
+تهیونگ خواهش میکنم..هق...........قههققق.منوبزار پایین
_نمیخوام میخوام همینطوری باشم
+نه ولم کن ....هق
_اینقدر نق نزن وگر
+وگرنه چیی ها؟ مثلا از..ههققق....این بدتر هم میشه؟
_اره میشه میخوای ببینی؟
تهیونگ ات رو چسبوند به دیوار و صورتشو به صورت ات نزدیک کرد
_ببین اگه میخوای مشکلی برات پیش نیاد همینجا باش تامن حوله امو بپوشم
+باشه
خلاصه از حموم اومدن بیرون و لباس پوشیدن
شب
+
از اشپزخونه که اومدم بیرون رفتم برفا رو خاموش کردم و رفتم توی اتاق تهیونگ زود تر از من رفته بود تو اتاق رفتم رو تخت و پتو کشیدم روم و رفتم سمت تهیونگ
+راستی حواست به کارات باشه
_چه کاری اها ببین یادت رفته مابرای چی ازدواج کردیم؟
+نه نرفته ولی بهتره که با من هماهنگ باشی
_اتفاقا بدون هماهنگی بهتره
+ساکتتتتتتتتتتت شب بخیر
_او او نمیشه همینجوری بری
+چیکار کنم خو منکه نرفتم فقط رومو کردم اونور
_باید بوسم کنی
+چییی؟عمرا
_چرا پس من بوست میکنم
+چیییییی ن
_تهیونگ خم شد روی ات و شروع کرد به بوسیدنش
+ولم کننننن
_دستشو برد زیر و کمر اتو گرفت ...............«اسمات»
........................................................................................
صبح
ات با دلدرد شدیدی از خواب پرید و جیغ زد
+ایییییییییییی .......هقققق..هق..تهیونگگگگگگگگگگگ
_بله چیشده؟سر صبح بیدارمون میکنی؟
+دلم...هق..درد میکنه...
_چییی چ..چراا
ات رو براید استایل بغل میکنه و میبره توی وان و دلشو ماساژ میده
5 لایک
6کامنت
۳.۲k
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.