قاتل قلبم پارت ۹
قاتل قلبم پارت ۹
بعد از پارتی بکی همه اکیپ رفتن بیرون
(اکیپ:انیا،بکی،دامیان،الکس"بکی از الکس خوشش میاد."امیلی که خودش میاد)
بکی:بریم بیرون
انیا:بریم شهر بازی
دامیان:اوکیه
(اینجارو زیاد کش نمیدم بعد از شهر بازی و اینا)
خونه انیا:
انیا:من اومدم
یور: خوش اومدی
لوید:بچه !چرا ساعت ۱۲ شب میای؟
انیا:ببخشید هواسم نبود
لوید :خب ماموریت چه خبر؟
انیا:خوب بود اطلاعات هم دادم سازمان
لوید:باشه
یور:انیا چان ،لوید سان بیاین غذا
لوید و انیا:باشه
بعد غذا:
انیا: بابا راستش من نمیتونم دامیان رو بکشم
لوید با شک:براچی؟؟
انیا:اون واقعا بهم اعتماد داره من نمیتونم بکشمش
ذهن انیا: خب یه جورایی دوسش دارم
لوید:انیا این قرار ما بود که اونو بکشی تا من به پدرش برسم روشنه؟
ذهن انیا: باهاش بحث نکنم بهتره
انیا:باشه
بعدم رفت تو اتاقش
فردا صبح
بعد از پارتی بکی همه اکیپ رفتن بیرون
(اکیپ:انیا،بکی،دامیان،الکس"بکی از الکس خوشش میاد."امیلی که خودش میاد)
بکی:بریم بیرون
انیا:بریم شهر بازی
دامیان:اوکیه
(اینجارو زیاد کش نمیدم بعد از شهر بازی و اینا)
خونه انیا:
انیا:من اومدم
یور: خوش اومدی
لوید:بچه !چرا ساعت ۱۲ شب میای؟
انیا:ببخشید هواسم نبود
لوید :خب ماموریت چه خبر؟
انیا:خوب بود اطلاعات هم دادم سازمان
لوید:باشه
یور:انیا چان ،لوید سان بیاین غذا
لوید و انیا:باشه
بعد غذا:
انیا: بابا راستش من نمیتونم دامیان رو بکشم
لوید با شک:براچی؟؟
انیا:اون واقعا بهم اعتماد داره من نمیتونم بکشمش
ذهن انیا: خب یه جورایی دوسش دارم
لوید:انیا این قرار ما بود که اونو بکشی تا من به پدرش برسم روشنه؟
ذهن انیا: باهاش بحث نکنم بهتره
انیا:باشه
بعدم رفت تو اتاقش
فردا صبح
۴.۲k
۰۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.