پارت ۷
_چی(تعجب) نه نه نه از کجا فهمید ها نکنه من چیزی گفتم؟
تو همین حین گوشیش زنگ میخوره
_ا/ت ا/ت رفت یجی رفت
*هی واقعا شوگولو چقدر خوببب(زوق) حالا کی میتونی طلاقش بدی زودتر بجاش اسمه مم بیاد تو شناسنامه ها(ناز)
_اهم اهم عشقم زود کاراشو میکنم تو نگران نباش
گوشی رو قطع کردم و دوباره نامه رو خوندم اکن دیگه رفته بود و کاره من رو هم ساده تر کرده بود درسته دیگه فقط باید این جدایی رو ثبت میکردیم...
راوی:این دوتا باهم دادگاه رفتند و خب ا/ت بشدت حاله روحی روانی افتزاحی داشت و فقط کافی بود یکی بهش دست بسته تا مثل بچه های ۳ ساله بخاطر گرفتن لپشون گریش بگیره خلاصه اون جدایی که میگفتیم به وجود اومد اونها الان به صورت قانونی دو تا غریبهان مگه نه
تو همین حین گوشیش زنگ میخوره
_ا/ت ا/ت رفت یجی رفت
*هی واقعا شوگولو چقدر خوببب(زوق) حالا کی میتونی طلاقش بدی زودتر بجاش اسمه مم بیاد تو شناسنامه ها(ناز)
_اهم اهم عشقم زود کاراشو میکنم تو نگران نباش
گوشی رو قطع کردم و دوباره نامه رو خوندم اکن دیگه رفته بود و کاره من رو هم ساده تر کرده بود درسته دیگه فقط باید این جدایی رو ثبت میکردیم...
راوی:این دوتا باهم دادگاه رفتند و خب ا/ت بشدت حاله روحی روانی افتزاحی داشت و فقط کافی بود یکی بهش دست بسته تا مثل بچه های ۳ ساله بخاطر گرفتن لپشون گریش بگیره خلاصه اون جدایی که میگفتیم به وجود اومد اونها الان به صورت قانونی دو تا غریبهان مگه نه
۱۲.۴k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.