Part 16
Part 16
راوی: نانا باهاشون صبحونه خورد و داشت میرفت که تهیونگ صداش زد
تهیونگ: نانا( داد)
نانا: بله؟؟؟
تهیونگ: خب حواست به خودت باشه
نانا: نگران نباش من حواسم به خودم هست و ممنون که مکان دادی بهم
تهیونگ: اسم من تهیونگه میم تهیونگ
ناننا: اها از اشناییت خوشوقتم حتما دیناو ادا میکنم
راوی: نانا باهاشون صبحونه خورد و داشت میرفت که تهیونگ صداش زد
تهیونگ: نانا( داد)
نانا: بله؟؟؟
تهیونگ: خب حواست به خودت باشه
نانا: نگران نباش من حواسم به خودم هست و ممنون که مکان دادی بهم
تهیونگ: اسم من تهیونگه میم تهیونگ
ناننا: اها از اشناییت خوشوقتم حتما دیناو ادا میکنم
۲.۵k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.