سناریو
وقتی به شوخی میگی دیگه دوست ندارم
چان :یعنی چی آخه چرا یهویی
لینو :چیزی نگفت و رفت تو اتاق مشترکتون و دروقفل کرد
ا.ت :لینو بخدا شوخی کردمممم
چانگبین :اشک از چشاش میمود ولی نمیتوست چیزیو به زبون بیاره که توهم از کار خودت بدت اومدت سریع رفتی بغلش کردی
هیونجین :آره خب معلوم بود از اول
ا.ت:هی این فقط شوخی بود چرا حدی گرفتی
هیونجین:دیگه از این شوخیا با من نکن
هان :باشه .....و سریع لباسشو پوشیدو میخواست بره بیرون که سریع رفتی از پشت محکم بغلش کردی
ا.ت :سنجاب من شوخی بود واقعا
فلیکس :بگو شوخیه
ا.ت :نه نیست....
فلیکس :آخه چرا ؟
سونگمین :خب تو دوسم نداری بهتر هرچه سریعتر از اینجا برم 🙂
ا.ت :وایسا ...وایسا ..شوخی بود واقعا مگه من کصخلم آخه
جونگین :ولی من دوست دارم
ا.ت :خب مشکل اینه من دیگه دوست ندارم
جونگین :باشه پس میرم یکم هوا بخورم
ا.ت :واقعا باور کردی ؟
https://wisgoon.com/zoerx
چان :یعنی چی آخه چرا یهویی
لینو :چیزی نگفت و رفت تو اتاق مشترکتون و دروقفل کرد
ا.ت :لینو بخدا شوخی کردمممم
چانگبین :اشک از چشاش میمود ولی نمیتوست چیزیو به زبون بیاره که توهم از کار خودت بدت اومدت سریع رفتی بغلش کردی
هیونجین :آره خب معلوم بود از اول
ا.ت:هی این فقط شوخی بود چرا حدی گرفتی
هیونجین:دیگه از این شوخیا با من نکن
هان :باشه .....و سریع لباسشو پوشیدو میخواست بره بیرون که سریع رفتی از پشت محکم بغلش کردی
ا.ت :سنجاب من شوخی بود واقعا
فلیکس :بگو شوخیه
ا.ت :نه نیست....
فلیکس :آخه چرا ؟
سونگمین :خب تو دوسم نداری بهتر هرچه سریعتر از اینجا برم 🙂
ا.ت :وایسا ...وایسا ..شوخی بود واقعا مگه من کصخلم آخه
جونگین :ولی من دوست دارم
ا.ت :خب مشکل اینه من دیگه دوست ندارم
جونگین :باشه پس میرم یکم هوا بخورم
ا.ت :واقعا باور کردی ؟
https://wisgoon.com/zoerx
۲.۹k
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.