فیک: زندگی پر مشغله ی من ♡ پارت چهار
ویو ات ....
با جین رفتیم رو تختش دراز کشیدیم
جین: بیب خیلی دلم میخواد که دیگه هر شب تو بغلم بخوابی و صبح که بیدار میشم تو رو اول ببینم ( لبخند)
ات: منم همینطور عزیزم فقط یک ماه دیگه مونده بعدش کل باقی عمرمون رو باهم سپری میکنیم
جین : اهوم میگم بیب من خوابم نمیاد برام ماسک صورتم رو درست میکنی
ات: اهوم خودمم امروز صبح نزدم برم پایین الان میام
رفتم دو قاشق اب برنج که نصف لیوان برنج رو دو بار شستم و دو لیوان اب بهش اضافه کردم و ۴۰ دقیقه گذاشتم بمونه دیشب درست کرده بودم رو با دو قاشق ماست بدون چربی و دو قاشق ارد برنج مخلوط کردم ( دوستان این ماسک صورت عالیه حتما درستش کنید) رفتم بالا و گذاشتم رو صورت جین و صورت خودم ۱۰ دقیقه بمونه بعد صورتمون رو شستیم و اسکراب صورت ۳۰ ثانیه زدیم و با ژل شستشو شستیم و صورتمون رو خوشک کردیم و بعد از اب برنج به صورتمون زدیم ( رویتین پوستی من🥰) اووه جیناا ساعت ۱۱ و نمیمه ناهار درست نکردیم
جین: اه بدو بریم
رفتیم پایین و کیمچی و نودل و دوکبوکی درست کردیم و برنج کته رو دم انداختیم و منم سالاد درست کردم ( اسلاید بعد)
و میز رو چیدیم منم رفتم در اوتاق جیمین و تهیونگ :
اوپااا ها ناهار حاضره
پسرا: اومدیم
اوتاق جیهوپ و جین: هوبی شی بیا ناهار
هوپ: اومدم نونااا
اوتاق نامی و کوکی: اوپااا کوکی ناهار حاضررههه
نامکوک: یسس اومدیم
اوتاق شوگا: اوپااا اوپاااااااا
شوگا:هاا چی کجا من کجام تو کیی
ات: اوپااا ناهار حاضر بیدار شو بیا پایین
شوکی : ها اهها اومدم بابا
همه اومدن پایین ولی کوک با بغض اومد دور از همه نشست
و کمی نودل خورد بدون حرف
ات: کوکی چیزی شده بانی کوچولو
کوک:😒🚶♂️بدون حرفی رفت تو اوتاقش و درو کوبید بهم
نامی: یعنی چی
هوپی: از چیزی ناراحته
ات: ببینم نکنه با شما اومده بیرون اتفاقی اوفتاده
میسو: هوم اره چیزی شده
جین : ای وای 🤦♂️یادم رفت براش شیرموز بگیرم
ته : هووف اره
ات : بلند شد) میرم بیرون یه کاری دارم زود میام
جین: کجا این وقت ظهر با راننده برو حداقل
ات :باشه بر میگردم
ات ویو
.........
رفتم سمت در پالتوم و کیفم رو برداشتم رفتم پیش راننده
ات: ببخشید
راننده: بله خانوم
ات: میشه منو به نزدیک ترین فرو شگاه مواد خوراکی ببرید
راننده:رو چشمم خانم
درو برام باز کرد نشستم و حرکت کرد
چند مین ( دقیقه) بعد ....
راننده: بفرمایید خانم
ات: ممنون من الان برمیگردم همینجا منتظر باشید
راننده: چشم
رفتم داخل فروشگاه ۳ کیلو پاستیل برای خودم و دو کارتن شیرموز برای کوکی و حساب کردم و رفتم بیرون سوار شدم
ات: برگردید عمارت
راننده: چشم
عمارت.........
ات : من اومدم
جین : کجا بودی
ات : خرید
ته : شت نونا جدی رفتی برای کوک شیر موز اوردی
ات : اهوم
جین: ات تو واقعا از منم بیشتر هواست هست به بچه هاا
ات: بایدم بباشه مگه من نونا ی شما ها نیستم هووم ( باخنده)
نامی .ته . جیمین .شوگا.هوپی : اهموم تو نونای مایی
ات: خب من برم پیشه گلدن مکنه
اوتاق کوک و نامی
ات: تق تق میتونم بیام تو
کوک: بیا ) بغض
ات: خب ی بغل به نونات نمیدی
کوک: چ...چی نوووناااا شییررررموووززز ماله مننههه
ات: البته که مال توعه بفرما بانی
کوک: پرید بغل ات) وویییی مرسی نونااا
ات : خواهش میکنم حالا بگو چرا با هیونگات قهری هووم
کوک:بغض) خ....خب اونا منووو فراموش کردن و به خواسته ام احترام نزاشتن
ات : سر کوک رو ناز میکنه) اولن گریه نکن چشمای خوشگلت خراب میشه دومن اوناا تورو از خودشون بیشتر دوست دارن اینجووری نگووو بعدشم تا نونات رو داری غم نداشته باش اگه تا الان جین مامانتون بوده الان اون دیگه بابا تونه و من مامانتونم اکی الانم بخند و برو با هیونگات اشتی کن
کوک: اووم باشه 😛
رفتن پایین :
جین : کوکی ما معذرت میخوایم فقط ذهنمون در گیر بود خودت که میدونی هومم
کوک : اووم هیونگا من از دستتون ناراحت نیستم 😊😚
کوک و جین همو بغل کردن
ات:👏👏هوووراا اشتی کردنن
جین :ات ساعت ۳ برا کی نوبت گرفتی
ات: ساعت ۵ من میرم دوش بگیرم تو هم بگیر چون تا ۳ روز نمیشه بریم حموم بخاطر موهامون
جین : اووف باشه
ات: رااستی باید نیم ساعت زود تر را بیوفتیم چون سالن یکم دوره
جین: اکی فعلا بچه ها
ات: هوم فعلا
پسرا و میسو: فعلا
رفتیم بالا که جین منو چسبوند به دیوار یه مک از لبام گرفت و رفت تو اوتاقش
ات: ییاااا پسره ی شیطون اییشش
رفتم تو اوتاق و ..........
با جین رفتیم رو تختش دراز کشیدیم
جین: بیب خیلی دلم میخواد که دیگه هر شب تو بغلم بخوابی و صبح که بیدار میشم تو رو اول ببینم ( لبخند)
ات: منم همینطور عزیزم فقط یک ماه دیگه مونده بعدش کل باقی عمرمون رو باهم سپری میکنیم
جین : اهوم میگم بیب من خوابم نمیاد برام ماسک صورتم رو درست میکنی
ات: اهوم خودمم امروز صبح نزدم برم پایین الان میام
رفتم دو قاشق اب برنج که نصف لیوان برنج رو دو بار شستم و دو لیوان اب بهش اضافه کردم و ۴۰ دقیقه گذاشتم بمونه دیشب درست کرده بودم رو با دو قاشق ماست بدون چربی و دو قاشق ارد برنج مخلوط کردم ( دوستان این ماسک صورت عالیه حتما درستش کنید) رفتم بالا و گذاشتم رو صورت جین و صورت خودم ۱۰ دقیقه بمونه بعد صورتمون رو شستیم و اسکراب صورت ۳۰ ثانیه زدیم و با ژل شستشو شستیم و صورتمون رو خوشک کردیم و بعد از اب برنج به صورتمون زدیم ( رویتین پوستی من🥰) اووه جیناا ساعت ۱۱ و نمیمه ناهار درست نکردیم
جین: اه بدو بریم
رفتیم پایین و کیمچی و نودل و دوکبوکی درست کردیم و برنج کته رو دم انداختیم و منم سالاد درست کردم ( اسلاید بعد)
و میز رو چیدیم منم رفتم در اوتاق جیمین و تهیونگ :
اوپااا ها ناهار حاضره
پسرا: اومدیم
اوتاق جیهوپ و جین: هوبی شی بیا ناهار
هوپ: اومدم نونااا
اوتاق نامی و کوکی: اوپااا کوکی ناهار حاضررههه
نامکوک: یسس اومدیم
اوتاق شوگا: اوپااا اوپاااااااا
شوگا:هاا چی کجا من کجام تو کیی
ات: اوپااا ناهار حاضر بیدار شو بیا پایین
شوکی : ها اهها اومدم بابا
همه اومدن پایین ولی کوک با بغض اومد دور از همه نشست
و کمی نودل خورد بدون حرف
ات: کوکی چیزی شده بانی کوچولو
کوک:😒🚶♂️بدون حرفی رفت تو اوتاقش و درو کوبید بهم
نامی: یعنی چی
هوپی: از چیزی ناراحته
ات: ببینم نکنه با شما اومده بیرون اتفاقی اوفتاده
میسو: هوم اره چیزی شده
جین : ای وای 🤦♂️یادم رفت براش شیرموز بگیرم
ته : هووف اره
ات : بلند شد) میرم بیرون یه کاری دارم زود میام
جین: کجا این وقت ظهر با راننده برو حداقل
ات :باشه بر میگردم
ات ویو
.........
رفتم سمت در پالتوم و کیفم رو برداشتم رفتم پیش راننده
ات: ببخشید
راننده: بله خانوم
ات: میشه منو به نزدیک ترین فرو شگاه مواد خوراکی ببرید
راننده:رو چشمم خانم
درو برام باز کرد نشستم و حرکت کرد
چند مین ( دقیقه) بعد ....
راننده: بفرمایید خانم
ات: ممنون من الان برمیگردم همینجا منتظر باشید
راننده: چشم
رفتم داخل فروشگاه ۳ کیلو پاستیل برای خودم و دو کارتن شیرموز برای کوکی و حساب کردم و رفتم بیرون سوار شدم
ات: برگردید عمارت
راننده: چشم
عمارت.........
ات : من اومدم
جین : کجا بودی
ات : خرید
ته : شت نونا جدی رفتی برای کوک شیر موز اوردی
ات : اهوم
جین: ات تو واقعا از منم بیشتر هواست هست به بچه هاا
ات: بایدم بباشه مگه من نونا ی شما ها نیستم هووم ( باخنده)
نامی .ته . جیمین .شوگا.هوپی : اهموم تو نونای مایی
ات: خب من برم پیشه گلدن مکنه
اوتاق کوک و نامی
ات: تق تق میتونم بیام تو
کوک: بیا ) بغض
ات: خب ی بغل به نونات نمیدی
کوک: چ...چی نوووناااا شییررررموووززز ماله مننههه
ات: البته که مال توعه بفرما بانی
کوک: پرید بغل ات) وویییی مرسی نونااا
ات : خواهش میکنم حالا بگو چرا با هیونگات قهری هووم
کوک:بغض) خ....خب اونا منووو فراموش کردن و به خواسته ام احترام نزاشتن
ات : سر کوک رو ناز میکنه) اولن گریه نکن چشمای خوشگلت خراب میشه دومن اوناا تورو از خودشون بیشتر دوست دارن اینجووری نگووو بعدشم تا نونات رو داری غم نداشته باش اگه تا الان جین مامانتون بوده الان اون دیگه بابا تونه و من مامانتونم اکی الانم بخند و برو با هیونگات اشتی کن
کوک: اووم باشه 😛
رفتن پایین :
جین : کوکی ما معذرت میخوایم فقط ذهنمون در گیر بود خودت که میدونی هومم
کوک : اووم هیونگا من از دستتون ناراحت نیستم 😊😚
کوک و جین همو بغل کردن
ات:👏👏هوووراا اشتی کردنن
جین :ات ساعت ۳ برا کی نوبت گرفتی
ات: ساعت ۵ من میرم دوش بگیرم تو هم بگیر چون تا ۳ روز نمیشه بریم حموم بخاطر موهامون
جین : اووف باشه
ات: رااستی باید نیم ساعت زود تر را بیوفتیم چون سالن یکم دوره
جین: اکی فعلا بچه ها
ات: هوم فعلا
پسرا و میسو: فعلا
رفتیم بالا که جین منو چسبوند به دیوار یه مک از لبام گرفت و رفت تو اوتاقش
ات: ییاااا پسره ی شیطون اییشش
رفتم تو اوتاق و ..........
۲۱.۲k
۲۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.