پارت آخر
پارت آخر
از زبان نایون.
ساعت ۷ از خواب بیدار شدم رفتم دوش گرفتم سریعی رفتم جیمین رو بیدار کردم
نایون : جیمین بیدار شو دیرمون میشه
جیمین : مگه ساعت چنده ؟ ( خوابالو )
نایون : ساعت ۱۲ س ( به دروغ )
جیمین : به دونه این که به ساعت نگاه کنه بلند شود رفت دستشویی
رفتم پایین صبحونه آماده کردم جیمین آمد
جیمین : تو به من گفتی ساعت ۱۲ ولی الان ساعت ۷ که
نایون : ام ام میخواستم زود بیدار بشی
جیمین : ……….
صبحونه رو خوردیم سریع جیمین منو رسوند آرایشگاه و رفت دنبال کار عروسی
من آماده شده بودم رفتم پایین منتظره جیمین بودم که آمد
جیمین : خیلی خوشگل شدی ( لبخند )
نایون : مرسی تو هم همین طور ( لبخند )
از زبان نویسنده
اینا عروسی کردن بچه شونم به دنیا آمد بچه پسر بود اسمش رو گذاشتن سوهو و الان زندگی شادی دارن
پایان
از زبان نایون.
ساعت ۷ از خواب بیدار شدم رفتم دوش گرفتم سریعی رفتم جیمین رو بیدار کردم
نایون : جیمین بیدار شو دیرمون میشه
جیمین : مگه ساعت چنده ؟ ( خوابالو )
نایون : ساعت ۱۲ س ( به دروغ )
جیمین : به دونه این که به ساعت نگاه کنه بلند شود رفت دستشویی
رفتم پایین صبحونه آماده کردم جیمین آمد
جیمین : تو به من گفتی ساعت ۱۲ ولی الان ساعت ۷ که
نایون : ام ام میخواستم زود بیدار بشی
جیمین : ……….
صبحونه رو خوردیم سریع جیمین منو رسوند آرایشگاه و رفت دنبال کار عروسی
من آماده شده بودم رفتم پایین منتظره جیمین بودم که آمد
جیمین : خیلی خوشگل شدی ( لبخند )
نایون : مرسی تو هم همین طور ( لبخند )
از زبان نویسنده
اینا عروسی کردن بچه شونم به دنیا آمد بچه پسر بود اسمش رو گذاشتن سوهو و الان زندگی شادی دارن
پایان
۸.۳k
۱۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.