مافیا گرل وحشی🖤
مافیا گرل وحشی🖤
ا/ت:این کی بود ک همراه من بود راه افتادم سمت اتاق ک چشماش رو بسته بود
سلام
کوک:میخواستم یادم بیاد ولی فقط میدونم اسمم جئون جونگکوکه و سنم۲۶هست ک صدای ی دختر اومد اون بایذ همونی باشه ک با من بود
ا/ت: من ا/ت هستم راستش گفتن تو همراه من بودی اسمت چیه تو چیزی یادته؟؟
کوک:اها سلام من جئون جونگکوک هستم نه نمیدونم
ا/ت: رفتم کنارش نشستم از توی جنگل ماه خیلی قشنگ تر بود نمیدونم چم شد ولی یه دفعه زدم زیر آهنگ
Feeling used, but I’m still missing you
با اینکه احساس میکنم عادت کردم ولی بازم دلم برات تنگ میشه
And I can’t see the end of this
و نمی تونم سرانجامی برای این اتفاق تصور کنم
Just wanna feel your kiss against my lips
فقط میخوام نوازشت رو دوباره حس کنم
And now all this time is passing by
و حالا که این همه وقت گذشته
But I still can’t seem to tell you why
اما هنوزم نمیتونم بهت بگم چرا
It hurts me every time I see you
هر بار دیدنت منو میرنجونه
Realize how much I need you
میفهمم که چقدر بهت نیاز دارم
♪♪♪
I hate you, I love you
ازت متنفرم ، عاشقتم
I hate that I love you
متنفرم از اینکه عاشقتم
این شعر از کجا اومد برگشتم سمت اون پسره جونگ کوک دیدم داره با تعجب نگام میکنه
کوک:تو واقعا فراموشی داری؟؟
نمیدونم نمیدونم از کجا اومد انگاری که از قلبم می اومد چرا ماه رو دیدم نتونستم جلوی خودم رو بگیرم
کوک:اشکال نداره شاید یه نشونه باشه اون اون چیه؟؟
هوم نمیدونم بودش توی گردندم شاید برای همین جلوی خودم در برابر ماه رو نتونستم بگیرم
کوک:خب به نظرت ما چی هم بودیم؟؟
عااا نمیدونم دوست دشمن عاشق نمیدونم
کوک:خب منمنمیدونم ولی بیا دوست باشیم تا یادمون بیاد و بیا قول بدیم عاشق کسی نشیم تا گذشتمون رو یادمون بیاد
اهوم
الکس:هی شما دوتا بیاید شام
جیسو:خاله جون بیا شااام(باصدای بچه گانه)
ا/ت:برام سوال بود مادر این بچهکجاست
ببخشید مادر این بچه کجاست اگه ناراحت نمیشید میشه بگید
الکس:سرطان داشت فوت کرد
اوو معذرت میخوام
خب آجوما ی ذره از خودتون بگید
آجوما:خب من توی زندگیم خیلی سختی کشیدم توی خانواده ما مرد سالاری بود و میخواستن به زور شوهرم بدن ولی مکس شوهرم منونجات داد و فرار کردیم اومدیم اینجا این پسر منه
مرد سالاری مرد سالاری ی دفعه جیغی توی سرم پیچید خون و آسیب های بدنم خودم جلوی آینه شکوندن آینه از صندلی بلند شدم و بدو بدو به سمت دستشویی رفتم درو بستم و زل زدم توی آینه صحنه های دلخراشی بود برام به پهلوم نگاه کردم جای پارگی بود
پارت اول فصل دوم👸🏻🖤
ا/ت:این کی بود ک همراه من بود راه افتادم سمت اتاق ک چشماش رو بسته بود
سلام
کوک:میخواستم یادم بیاد ولی فقط میدونم اسمم جئون جونگکوکه و سنم۲۶هست ک صدای ی دختر اومد اون بایذ همونی باشه ک با من بود
ا/ت: من ا/ت هستم راستش گفتن تو همراه من بودی اسمت چیه تو چیزی یادته؟؟
کوک:اها سلام من جئون جونگکوک هستم نه نمیدونم
ا/ت: رفتم کنارش نشستم از توی جنگل ماه خیلی قشنگ تر بود نمیدونم چم شد ولی یه دفعه زدم زیر آهنگ
Feeling used, but I’m still missing you
با اینکه احساس میکنم عادت کردم ولی بازم دلم برات تنگ میشه
And I can’t see the end of this
و نمی تونم سرانجامی برای این اتفاق تصور کنم
Just wanna feel your kiss against my lips
فقط میخوام نوازشت رو دوباره حس کنم
And now all this time is passing by
و حالا که این همه وقت گذشته
But I still can’t seem to tell you why
اما هنوزم نمیتونم بهت بگم چرا
It hurts me every time I see you
هر بار دیدنت منو میرنجونه
Realize how much I need you
میفهمم که چقدر بهت نیاز دارم
♪♪♪
I hate you, I love you
ازت متنفرم ، عاشقتم
I hate that I love you
متنفرم از اینکه عاشقتم
این شعر از کجا اومد برگشتم سمت اون پسره جونگ کوک دیدم داره با تعجب نگام میکنه
کوک:تو واقعا فراموشی داری؟؟
نمیدونم نمیدونم از کجا اومد انگاری که از قلبم می اومد چرا ماه رو دیدم نتونستم جلوی خودم رو بگیرم
کوک:اشکال نداره شاید یه نشونه باشه اون اون چیه؟؟
هوم نمیدونم بودش توی گردندم شاید برای همین جلوی خودم در برابر ماه رو نتونستم بگیرم
کوک:خب به نظرت ما چی هم بودیم؟؟
عااا نمیدونم دوست دشمن عاشق نمیدونم
کوک:خب منمنمیدونم ولی بیا دوست باشیم تا یادمون بیاد و بیا قول بدیم عاشق کسی نشیم تا گذشتمون رو یادمون بیاد
اهوم
الکس:هی شما دوتا بیاید شام
جیسو:خاله جون بیا شااام(باصدای بچه گانه)
ا/ت:برام سوال بود مادر این بچهکجاست
ببخشید مادر این بچه کجاست اگه ناراحت نمیشید میشه بگید
الکس:سرطان داشت فوت کرد
اوو معذرت میخوام
خب آجوما ی ذره از خودتون بگید
آجوما:خب من توی زندگیم خیلی سختی کشیدم توی خانواده ما مرد سالاری بود و میخواستن به زور شوهرم بدن ولی مکس شوهرم منونجات داد و فرار کردیم اومدیم اینجا این پسر منه
مرد سالاری مرد سالاری ی دفعه جیغی توی سرم پیچید خون و آسیب های بدنم خودم جلوی آینه شکوندن آینه از صندلی بلند شدم و بدو بدو به سمت دستشویی رفتم درو بستم و زل زدم توی آینه صحنه های دلخراشی بود برام به پهلوم نگاه کردم جای پارگی بود
پارت اول فصل دوم👸🏻🖤
۱۴.۴k
۲۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.