Escape love Part. 17
فرار عشق
پارت. 17
ʚ♡⃛ɞ(ू•ᴗ•ू❁)ʚ♡⃛ɞ(ू•ᴗ•ू❁)ʚ♡⃛ɞ(ू•ᴗ•ू❁)
+جانم؟
-هوسوکا کجاست؟
+ هیچی توی پارکینگ یه کاری داشت
- پس من میرم صداش کنم
+ نه نه گفتن براش اب ببرم تو بشین
- نه میرم
+ نه کارمم داره تو بشین پیش بچه ها باشه؟
- اوکی پس یه چیزی بپوش بیرون سرده
با حرفش احساس ارامش خواصی با حرفش توی تمام وجودمو گرفت و از این که حواسش بهم بود خوشحال بودم
لبخندی بهش زدمو سرمو تکون دادم
سمت اشپز خونه رفتم و در یخچالو باز کردمو توی ظرف کاپ کیک بود چند تا برداشتم گذاشتم توی ظرف و درشو بستم بطری ابی رو پر اب کردم با بد بختی و کلی گشتن توی کابینت ها بلاخره لیوان پلاستیکی پیدا کردم
گذاشتم توی جیبای هودیم و کلاه هودی مو سرم کردم
اه حالا چجوری از این جا رد شم
شیش تا چشم منو بازرسی می کنن
ایگووو اهههه نفس عمیق هه منی تو میتونی فایتینگ
بعد این که به خودم امید دا م پاورچین پاورچین از سالون رفتم بیرون
درو اروم بستم تا می خواستم برگردم یه دفعه نامجون ظاهر شد که جیغ زدم
نامجون: اروم باش اروم
+یااااا نامجونا تو نباید اهمی اوهمی بکنی؟
نامجون: هه مین جان دستشویی که نفرتم
یه دفعه در باز شد و چهره نگران جین و. کوک و تهیونگ ظاهر شد
- چی شد؟؟ چرا جیغ زدی؟؟خوبی؟
+هیچی نگران نباشید نامجون هیونگ رو ندیدم ترسیدم
کوک: سکته کردم 😑
+ اشکالی نداره
کوک: یعنی الان من سکته می کردم تو خوشحال میشدی
+اره 😂😂😂😂
کوک: گمشو
نامجون: بسه برید تو
+ اره برید تو که نامجون به بیبش سلام بده اونم خیلی💦💦😈😈
نامجون: یاااااااااااا
+😂😂😂😂اصلا من برم الان همه تون منو میخورید
بدو بدو سمت پارکینگ رفتم و در پارکینگ رو یکم باز کردمو وارد شدمو درو بستم
+ هوسوکا من امدم
هیچ صدایی نیامد
+ هوسوک؟؟
بازم هیچ. صدایی نیامد یه دفعه صدای افتادن یک چیزی امد
+ هوسوک این دفعه هم بخوای شوخی بی مزه بکنی من میدونم با تو دونه دونه موهاتو میکنم که کچل شی
یارم هیچ صدایی نیامد
این دفعه صدای ناله ریزی امد
+😐وادفاک کدوم گوری؟؟
هوسوک: اهههه یونگیااا
صدای اسپنک امد
یونگی: الان من .....
ادامه پست بعدی❤
پارت. 17
ʚ♡⃛ɞ(ू•ᴗ•ू❁)ʚ♡⃛ɞ(ू•ᴗ•ू❁)ʚ♡⃛ɞ(ू•ᴗ•ू❁)
+جانم؟
-هوسوکا کجاست؟
+ هیچی توی پارکینگ یه کاری داشت
- پس من میرم صداش کنم
+ نه نه گفتن براش اب ببرم تو بشین
- نه میرم
+ نه کارمم داره تو بشین پیش بچه ها باشه؟
- اوکی پس یه چیزی بپوش بیرون سرده
با حرفش احساس ارامش خواصی با حرفش توی تمام وجودمو گرفت و از این که حواسش بهم بود خوشحال بودم
لبخندی بهش زدمو سرمو تکون دادم
سمت اشپز خونه رفتم و در یخچالو باز کردمو توی ظرف کاپ کیک بود چند تا برداشتم گذاشتم توی ظرف و درشو بستم بطری ابی رو پر اب کردم با بد بختی و کلی گشتن توی کابینت ها بلاخره لیوان پلاستیکی پیدا کردم
گذاشتم توی جیبای هودیم و کلاه هودی مو سرم کردم
اه حالا چجوری از این جا رد شم
شیش تا چشم منو بازرسی می کنن
ایگووو اهههه نفس عمیق هه منی تو میتونی فایتینگ
بعد این که به خودم امید دا م پاورچین پاورچین از سالون رفتم بیرون
درو اروم بستم تا می خواستم برگردم یه دفعه نامجون ظاهر شد که جیغ زدم
نامجون: اروم باش اروم
+یااااا نامجونا تو نباید اهمی اوهمی بکنی؟
نامجون: هه مین جان دستشویی که نفرتم
یه دفعه در باز شد و چهره نگران جین و. کوک و تهیونگ ظاهر شد
- چی شد؟؟ چرا جیغ زدی؟؟خوبی؟
+هیچی نگران نباشید نامجون هیونگ رو ندیدم ترسیدم
کوک: سکته کردم 😑
+ اشکالی نداره
کوک: یعنی الان من سکته می کردم تو خوشحال میشدی
+اره 😂😂😂😂
کوک: گمشو
نامجون: بسه برید تو
+ اره برید تو که نامجون به بیبش سلام بده اونم خیلی💦💦😈😈
نامجون: یاااااااااااا
+😂😂😂😂اصلا من برم الان همه تون منو میخورید
بدو بدو سمت پارکینگ رفتم و در پارکینگ رو یکم باز کردمو وارد شدمو درو بستم
+ هوسوکا من امدم
هیچ صدایی نیامد
+ هوسوک؟؟
بازم هیچ. صدایی نیامد یه دفعه صدای افتادن یک چیزی امد
+ هوسوک این دفعه هم بخوای شوخی بی مزه بکنی من میدونم با تو دونه دونه موهاتو میکنم که کچل شی
یارم هیچ صدایی نیامد
این دفعه صدای ناله ریزی امد
+😐وادفاک کدوم گوری؟؟
هوسوک: اهههه یونگیااا
صدای اسپنک امد
یونگی: الان من .....
ادامه پست بعدی❤
۲۱.۶k
۲۵ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.