پارت اخر
انداخت رو تخت روت خیمه زد لبتو بوسید لباستو در اوردی با هم سکسی کردین جونننن
کردینو تموم کردین تو شکمت خیلی درد میکرد کوک گفت بیبی خوبی تو گفتی شکمم دار میکنه کوک گفت اثارت دیگه بیبی بعد بغلت کرد
بغلت خوابیدی فردا صبح شد یکم درد داشتي ولی بهتر بودی کوک گفت بیبی بریم صبحانه بخوریم تو هم گفتی بریم بعد کوک بغلت ککردو برد پائين صبحانه با هم درست کردین خوردین حرف زدین خندیدن کوک گفت دوست دارم تو گفتی من بیشتر کوک گفت من بیشتر تو گفتی من بیشتر کوک گفت بیبی من بیشتر لج نکن تو هم گفتی خخخخ باشه فیلم دیدن بعد از ظهر شد میخاستین برین بازار لباس پوشیدی رفتین بازار خرید کردین خسته شدین انقد خرید کردین اومدین خؤنه شب شدد
غذا درست کردینو غذا خوردین کوک گفت بیبی یه چیز باید بگم تو گفتی بگو من من بچه میخوام تو گفتی باسه
کوک گفت واقعا تو گفتی اره بعد غذا رو ول کردو بلندر کردو برد تو اتاق گفت من بچه میخامم سکسی کردی
نتیجه ١ فرزند پسر
پایان
کردینو تموم کردین تو شکمت خیلی درد میکرد کوک گفت بیبی خوبی تو گفتی شکمم دار میکنه کوک گفت اثارت دیگه بیبی بعد بغلت کرد
بغلت خوابیدی فردا صبح شد یکم درد داشتي ولی بهتر بودی کوک گفت بیبی بریم صبحانه بخوریم تو هم گفتی بریم بعد کوک بغلت ککردو برد پائين صبحانه با هم درست کردین خوردین حرف زدین خندیدن کوک گفت دوست دارم تو گفتی من بیشتر کوک گفت من بیشتر تو گفتی من بیشتر کوک گفت بیبی من بیشتر لج نکن تو هم گفتی خخخخ باشه فیلم دیدن بعد از ظهر شد میخاستین برین بازار لباس پوشیدی رفتین بازار خرید کردین خسته شدین انقد خرید کردین اومدین خؤنه شب شدد
غذا درست کردینو غذا خوردین کوک گفت بیبی یه چیز باید بگم تو گفتی بگو من من بچه میخوام تو گفتی باسه
کوک گفت واقعا تو گفتی اره بعد غذا رو ول کردو بلندر کردو برد تو اتاق گفت من بچه میخامم سکسی کردی
نتیجه ١ فرزند پسر
پایان
۵۳.۰k
۲۴ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.