پارت ۵ دیدار ناگهانی
دیدار ناگهانی
پارت:5
[صبح]
ا.ت ویو:
صبح با آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم تهیونگو دیدم که داره آماده میشه
ته ویو:داشتم آماده میشدم که دیدم صدایی اومد برگشتم دیدم صدای آلارم گوشی ا.ته بعدش دیدم ا.ت هم بیدار شد
_بیدار شدی؟
+اوهوم
_تونستی خوب بخوابی؟
+آره
_راستی
+بله
_زنگو برا مدرست فعال کردی؟
+آره خب وگرنه کی حوصله داره سر صبحی ساعت ۷ بیدار شه
_اوهوم درسته میگم برو صبحانه بخور میرسونمت مدرسه
+زحمت میشه ممنون نمیخواد
_نیس الان من میرم پایین پس برو لباستو عوض کن بعدش برو یه چیزی از یخچال بردار بخور بیا پایین بریم
+باشه
ا.ت ویو:
پس از رفتن تهیونگ رفتم لباسامو عوض کنم یهو چشم به تخت افتاد چندتا بالشت وسط تخت بود لبخندی زدم واقعا اون یه مرد واقعیه خوشحالم که فن آدمای خوبی هستم(خوب که چی عرض کنم فرزندم فرشتن)و لباس مدرسه ای پوشیدم[اسلاید دوم] بعدش رفتم پایین وقتی تهیونگو دیدم دهنم وا مونده بود خیلی خوشتیپ شده بود استایلش خیلی خفن بود[اسلاید سوم] سوار ماشینش شدم و رفتیم وقتی رسیدیم تهیونگ ازم پرسید
_کی مدرست تموم میشه؟
+ساعت ¹⁴
_اوهوم میام دنبالت
+زح...(نذاشت حرفمو بزنم)
_دیگه هیچوقت این حرفو نزن
+باشه
+آفرین
وقتی از ماشین پایین شدم همه با دهن باز و تعجب بهم نگا میکردن و میگفتن
#اوو..اووووننن دختر اون دختره دوست دختر کیم تهیونگه؟؟؟
@خوش بحالش
&حسودیم شد
و از این حرفا به حرفاشون اهمیت ندادم و اومدم مدرسه پس از خوردن زنگ تفریح چندتا دختر اومدن سراغم
دختر اولی=هی تو دوست دختر کیم تهیونگی؟ببین دورش خط بزن وگرنه بد میشه
بقیه دخترا=آره بد میشه حالا از ما گفتن اینو گفتن و رفتن ولی به حرفشون اهمیت ندادم چون ما باهم تو رابطه نبودیم
(پرش زمانی به زنگ آخر مدرسه)
از مدرسه اومدم بیرون که دیدم یه ماشین شبیه ماشین تهیونگ جلو مدرسس وقتی شیشه رو داد پایین فهمیدم خودشه و رفتم داخل شدم
+سلام
_سلام
_اولین روز مدرسه چطور بود؟
+خوب بود
_تونستی دوست پیدا کنی؟
+نه
_اوم... باش میگم من از ساعت ۸ صبح تا ۹ شب میرم کمپانی برای موزیک ویدیو جدید و تمرین دنسش الان تورو میبرم خونه و خودم تا ساعت ۹ شب نیستم مواظب خودت باش
+باشه فایتینگ پایان پارت ۵
این دفعه به خاطر تولد یکیتون گذاشتم با اینکه شرطا نرسیده بود سه تا لایک مونده بود این یکی هم به خاطر تولد شرط نمیذارم مرسی حمایت کنید لطفا 😇💜
پارت:5
[صبح]
ا.ت ویو:
صبح با آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم تهیونگو دیدم که داره آماده میشه
ته ویو:داشتم آماده میشدم که دیدم صدایی اومد برگشتم دیدم صدای آلارم گوشی ا.ته بعدش دیدم ا.ت هم بیدار شد
_بیدار شدی؟
+اوهوم
_تونستی خوب بخوابی؟
+آره
_راستی
+بله
_زنگو برا مدرست فعال کردی؟
+آره خب وگرنه کی حوصله داره سر صبحی ساعت ۷ بیدار شه
_اوهوم درسته میگم برو صبحانه بخور میرسونمت مدرسه
+زحمت میشه ممنون نمیخواد
_نیس الان من میرم پایین پس برو لباستو عوض کن بعدش برو یه چیزی از یخچال بردار بخور بیا پایین بریم
+باشه
ا.ت ویو:
پس از رفتن تهیونگ رفتم لباسامو عوض کنم یهو چشم به تخت افتاد چندتا بالشت وسط تخت بود لبخندی زدم واقعا اون یه مرد واقعیه خوشحالم که فن آدمای خوبی هستم(خوب که چی عرض کنم فرزندم فرشتن)و لباس مدرسه ای پوشیدم[اسلاید دوم] بعدش رفتم پایین وقتی تهیونگو دیدم دهنم وا مونده بود خیلی خوشتیپ شده بود استایلش خیلی خفن بود[اسلاید سوم] سوار ماشینش شدم و رفتیم وقتی رسیدیم تهیونگ ازم پرسید
_کی مدرست تموم میشه؟
+ساعت ¹⁴
_اوهوم میام دنبالت
+زح...(نذاشت حرفمو بزنم)
_دیگه هیچوقت این حرفو نزن
+باشه
+آفرین
وقتی از ماشین پایین شدم همه با دهن باز و تعجب بهم نگا میکردن و میگفتن
#اوو..اووووننن دختر اون دختره دوست دختر کیم تهیونگه؟؟؟
@خوش بحالش
&حسودیم شد
و از این حرفا به حرفاشون اهمیت ندادم و اومدم مدرسه پس از خوردن زنگ تفریح چندتا دختر اومدن سراغم
دختر اولی=هی تو دوست دختر کیم تهیونگی؟ببین دورش خط بزن وگرنه بد میشه
بقیه دخترا=آره بد میشه حالا از ما گفتن اینو گفتن و رفتن ولی به حرفشون اهمیت ندادم چون ما باهم تو رابطه نبودیم
(پرش زمانی به زنگ آخر مدرسه)
از مدرسه اومدم بیرون که دیدم یه ماشین شبیه ماشین تهیونگ جلو مدرسس وقتی شیشه رو داد پایین فهمیدم خودشه و رفتم داخل شدم
+سلام
_سلام
_اولین روز مدرسه چطور بود؟
+خوب بود
_تونستی دوست پیدا کنی؟
+نه
_اوم... باش میگم من از ساعت ۸ صبح تا ۹ شب میرم کمپانی برای موزیک ویدیو جدید و تمرین دنسش الان تورو میبرم خونه و خودم تا ساعت ۹ شب نیستم مواظب خودت باش
+باشه فایتینگ پایان پارت ۵
این دفعه به خاطر تولد یکیتون گذاشتم با اینکه شرطا نرسیده بود سه تا لایک مونده بود این یکی هم به خاطر تولد شرط نمیذارم مرسی حمایت کنید لطفا 😇💜
۴.۸k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.