fake kook part*21
ا/ت: همراهه این خانم کیه
یه زنه اومد عینکشو زد بالا
گفت: من
ا/ت: خب شما چه نسبتی باهاش دارین
گفت: من مادر شوهرشم
ا/ت: باید یکم نزدیک تر باشه مثلا شوهرش یا همون پسرتون نیومده
گفت: بله اومده وایسا الان میرم بهش میگم بیاد
داشتم توی کامپیوتر اسمشو ثبت میکردم
یکی گفت: سلام من همسر خانمیم که تازه اومده
ا/ت: بله
نگاه کردم بهش تا کوکه
کوک هم منو دید چیزی نگفت
سریع از اونجا رفتم تو اتاق دکتر
👨🏻⚕️: خانم ا/ت کامل بیهوش شدن وقت زایمانشه
ا/ت: ببخشید من نمیتونم اینکارو کنم
👨🏻⚕️: خانم اتفاقی افتاده
ا/ت: کمی حالم خوب نیست خودتون میتونید انجامش بدید
👨🏻⚕️: خب باشه شما اینجا استراحت کنید
دکتر رفت بیرون یعنی میشه همزمان دوتامون تویه کشور و شهر و یک مکان باشیم یا من اشتباه دیدم یعنی درسته خودش بود یعنی اون زنه که بچه داشت زنش بود یعنی بچه ای که قراره بدنیا بیاد ماله کوکه وایی نه امکان نداره 😭😭
اشکامو پاک کردم رفتم بیرون
مامان کوک گفت: خانم دکتر حال عروسم خوبه
ا/ت: من عملش نمیکنم
مامان کوک: اخه چرا شما عملش نمیکنید
ا/ت: من بخاطر چیز دیگه ای اومده بودم اینجا
م.ک: حداقل میتونم یکم باهاتون صحبت کنم
ا/ت: بله
م.ک: شما کره ای هستید دیگه
ا.ت: بله من کیم ا.ت هستم
م.ک: همون دکتره
ا/ت: بله همون دکتره
م.ک:خب فکر کنم تو عروسی پسرم جونگکوک و میسو دعوتت کرده بودن
ا/ت: پسرتون یعنی اقای جئون جونگکوک دوست برادرم بودن
م.ک: برادرتون؟
ا/ت: کیم هانی
م.ک: اها اره میشناسم
کوک اومد
کوک: مامان حاله میسو چطوره
م.ک: ایناها این دکتره
ا/ت: خب من برم
فردا نیستما نمیتونم بقیه پارتارو بزارم
#فیک
#سناریو
#فیک_بی_تی_اس
#کوک
یه زنه اومد عینکشو زد بالا
گفت: من
ا/ت: خب شما چه نسبتی باهاش دارین
گفت: من مادر شوهرشم
ا/ت: باید یکم نزدیک تر باشه مثلا شوهرش یا همون پسرتون نیومده
گفت: بله اومده وایسا الان میرم بهش میگم بیاد
داشتم توی کامپیوتر اسمشو ثبت میکردم
یکی گفت: سلام من همسر خانمیم که تازه اومده
ا/ت: بله
نگاه کردم بهش تا کوکه
کوک هم منو دید چیزی نگفت
سریع از اونجا رفتم تو اتاق دکتر
👨🏻⚕️: خانم ا/ت کامل بیهوش شدن وقت زایمانشه
ا/ت: ببخشید من نمیتونم اینکارو کنم
👨🏻⚕️: خانم اتفاقی افتاده
ا/ت: کمی حالم خوب نیست خودتون میتونید انجامش بدید
👨🏻⚕️: خب باشه شما اینجا استراحت کنید
دکتر رفت بیرون یعنی میشه همزمان دوتامون تویه کشور و شهر و یک مکان باشیم یا من اشتباه دیدم یعنی درسته خودش بود یعنی اون زنه که بچه داشت زنش بود یعنی بچه ای که قراره بدنیا بیاد ماله کوکه وایی نه امکان نداره 😭😭
اشکامو پاک کردم رفتم بیرون
مامان کوک گفت: خانم دکتر حال عروسم خوبه
ا/ت: من عملش نمیکنم
مامان کوک: اخه چرا شما عملش نمیکنید
ا/ت: من بخاطر چیز دیگه ای اومده بودم اینجا
م.ک: حداقل میتونم یکم باهاتون صحبت کنم
ا/ت: بله
م.ک: شما کره ای هستید دیگه
ا.ت: بله من کیم ا.ت هستم
م.ک: همون دکتره
ا/ت: بله همون دکتره
م.ک:خب فکر کنم تو عروسی پسرم جونگکوک و میسو دعوتت کرده بودن
ا/ت: پسرتون یعنی اقای جئون جونگکوک دوست برادرم بودن
م.ک: برادرتون؟
ا/ت: کیم هانی
م.ک: اها اره میشناسم
کوک اومد
کوک: مامان حاله میسو چطوره
م.ک: ایناها این دکتره
ا/ت: خب من برم
فردا نیستما نمیتونم بقیه پارتارو بزارم
#فیک
#سناریو
#فیک_بی_تی_اس
#کوک
۱۷.۴k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.