احساس گمشده «۱۴»
احساس گمشده «۱۴»
با فردی مواجه شد که حتی فکرشم نمیکرد ، درسته اکسش بود و نمیدونست الان باید چیکار کنی ، تا حالا تو همچین موقعیتی قرار نگرفته بود .
^ چقدر تغییر کردی ، خیلی زیبا تر شدی
_ ببخشید ؟
^ خیلی دام برات تنگ شده بود ، چرا جوابمو نمیدادی ؟
+ بعد از این همه سال چیکارم داشتی ؟ اصن چی میخاستی بگی ؟
^ اینکه بدون تو دارم دیوونه میشم و بیش از هر چیزی به وجودت نیاز دارم .
+ وقتی فردی از زندگیم میره بیرون دیگه دلم نمیخاد رد پاشو تو زندگیم ببینم
^ ولی من دوست دارم
_ تو کوری یا خودت میزنی به کوری ؟ احمق منو نمیبینی ؟ وای خدا ، هرچی بین شما بوده تموم شده و دیگه بر نمیگرده چون اون الان شوهر داره ، اگه گورتو همین الان گم نکنی یک کاری میکنم از صفحه روزگار محو شی پسره ی لاشی
^ «نیشخند » هه تو شوهرشی ؟ تا جایی که یادم میاد سلیقت انقدر افتضاح نبود دوهی
_ « خنده» الان تو ایده عالی ؟ از کجا جنس میگیری ؟ انگار بهت نساخته . همین الان گمشو مرتیکه
^ فکر کردی اون دوست داره ؟ عمرا شرت میبندم که به زور باهم ازدواج کردین . اون عاشقه منه
فلش بک به یک سال پیش
_ عاشقتم
+ چند بار باید بهت بگم کوک که من یکی دیگرو دوست دارم .
پایان فلش بک
کوک با به یاد آوردن این خاطره ، و حرفی که طرف مقابل بهش زده بود دیگه نتونست خودش رو کنترل کنه و از جاش پاشد و یک مشت نسار پسر کرد .
_ عوضی حرف دهنتو بفهم
و شروع کرد به زدن پسر
+ کوک … کوک … خواهش میکنم ولش کن …. ولش کنننن
دوهی سمت کوک رفت و از بازو هاش گرفت و همچنان جمله ی « ولش کن » رو تکرار میکرد . اما زوری نداشت که مانع کوک شه
با فردی مواجه شد که حتی فکرشم نمیکرد ، درسته اکسش بود و نمیدونست الان باید چیکار کنی ، تا حالا تو همچین موقعیتی قرار نگرفته بود .
^ چقدر تغییر کردی ، خیلی زیبا تر شدی
_ ببخشید ؟
^ خیلی دام برات تنگ شده بود ، چرا جوابمو نمیدادی ؟
+ بعد از این همه سال چیکارم داشتی ؟ اصن چی میخاستی بگی ؟
^ اینکه بدون تو دارم دیوونه میشم و بیش از هر چیزی به وجودت نیاز دارم .
+ وقتی فردی از زندگیم میره بیرون دیگه دلم نمیخاد رد پاشو تو زندگیم ببینم
^ ولی من دوست دارم
_ تو کوری یا خودت میزنی به کوری ؟ احمق منو نمیبینی ؟ وای خدا ، هرچی بین شما بوده تموم شده و دیگه بر نمیگرده چون اون الان شوهر داره ، اگه گورتو همین الان گم نکنی یک کاری میکنم از صفحه روزگار محو شی پسره ی لاشی
^ «نیشخند » هه تو شوهرشی ؟ تا جایی که یادم میاد سلیقت انقدر افتضاح نبود دوهی
_ « خنده» الان تو ایده عالی ؟ از کجا جنس میگیری ؟ انگار بهت نساخته . همین الان گمشو مرتیکه
^ فکر کردی اون دوست داره ؟ عمرا شرت میبندم که به زور باهم ازدواج کردین . اون عاشقه منه
فلش بک به یک سال پیش
_ عاشقتم
+ چند بار باید بهت بگم کوک که من یکی دیگرو دوست دارم .
پایان فلش بک
کوک با به یاد آوردن این خاطره ، و حرفی که طرف مقابل بهش زده بود دیگه نتونست خودش رو کنترل کنه و از جاش پاشد و یک مشت نسار پسر کرد .
_ عوضی حرف دهنتو بفهم
و شروع کرد به زدن پسر
+ کوک … کوک … خواهش میکنم ولش کن …. ولش کنننن
دوهی سمت کوک رفت و از بازو هاش گرفت و همچنان جمله ی « ولش کن » رو تکرار میکرد . اما زوری نداشت که مانع کوک شه
۱.۱k
۰۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.