ᴀᴛᴛʀᴀᴄᴛɪᴠᴇ ᴄʟᴀꜱꜱᴍᴀᴛᴇ p2
جیهون: هوی خوشگله بیا سوار شو
ات: *لبخند*
دویدم سمت ماشین جیهون اون تنها کسی بود که کنارش احساس تنهایی نمیکردم تو مدرسه هیچکس دوستم نداره داییم هم نیست الان جیهون شده تنها کس تو زندگیم
ات: جیهون؟
جیهون: جونم؟
ات: میشه بریم بستنی بخوریم
جیهون: آره
ات: آخ جوننننن
رسیدیم به یه پارک اینجا اولین بار جیهون رو دیدم وقتی ۱۰ سالم بود دقیقا ۷ سال پیش (دیگه فهمیدین چند سالشه)
جیهون: بستنی با چه طعمی دوست داری؟
ات: کاراملی
جیهون: باشه
جیهون رفت تا بستنی بگیره نشسته بودم که دیدم لیا رفت سمت جیهون انگار منو ندید خداروشکر سرمو برگردوندم اون الاغ جذاب رو دیدم(جر🗿)
تهیونگ: به چی زل زدی
ات: به تو چه
تهیونگ: هیچ کنجکاو شدم دوست پسرته؟
ات: آره
تهیونگ: چقدر زشته
ات: میخوای بمیری؟
تهیونگ: او بابا غیرتی
ات: کوفت
تهیونگ: چرا باهام مشکل داری؟
ات: من باهات مشکلی ندارم
تهیونگ: باشه پس بیا دوست بشیم
ات: خوب باشه
بنظرم اونقدر هم پسر بدی نیست (مگه بد بود)
جیهون: این کیه؟
ات: دوستم
لیا: اهههه باز این دختره
جیهون: لیا با این مشکل داری؟
لیا: آره
ات: جیهون تو این گراز رو میشناسی؟
جیهون: اولن گراز نیست دومن آره
ات: پوف اگه گراز نیست پس حتما موش کوره
لیا: خر مگس
ات: بوفالو پیر
لیا: گوریل چاق
ات: میمون وحشی
لیا: سوسمار آفریقایی
ات: ...
تهیونگ: بز چهار شاخ
ات: همینی که ته گفت
جیهون: بابا بس کنین
لیا: عزیزم تو خودتو درگیر نکن
ات: عزیزم؟؟؟؟
لیا: چیه دوست پسرمه
جیهون: عامممم....
ات: واقعا که
_________________________
۲۵ تا لایک ۴۰ تا کامنت
ات: *لبخند*
دویدم سمت ماشین جیهون اون تنها کسی بود که کنارش احساس تنهایی نمیکردم تو مدرسه هیچکس دوستم نداره داییم هم نیست الان جیهون شده تنها کس تو زندگیم
ات: جیهون؟
جیهون: جونم؟
ات: میشه بریم بستنی بخوریم
جیهون: آره
ات: آخ جوننننن
رسیدیم به یه پارک اینجا اولین بار جیهون رو دیدم وقتی ۱۰ سالم بود دقیقا ۷ سال پیش (دیگه فهمیدین چند سالشه)
جیهون: بستنی با چه طعمی دوست داری؟
ات: کاراملی
جیهون: باشه
جیهون رفت تا بستنی بگیره نشسته بودم که دیدم لیا رفت سمت جیهون انگار منو ندید خداروشکر سرمو برگردوندم اون الاغ جذاب رو دیدم(جر🗿)
تهیونگ: به چی زل زدی
ات: به تو چه
تهیونگ: هیچ کنجکاو شدم دوست پسرته؟
ات: آره
تهیونگ: چقدر زشته
ات: میخوای بمیری؟
تهیونگ: او بابا غیرتی
ات: کوفت
تهیونگ: چرا باهام مشکل داری؟
ات: من باهات مشکلی ندارم
تهیونگ: باشه پس بیا دوست بشیم
ات: خوب باشه
بنظرم اونقدر هم پسر بدی نیست (مگه بد بود)
جیهون: این کیه؟
ات: دوستم
لیا: اهههه باز این دختره
جیهون: لیا با این مشکل داری؟
لیا: آره
ات: جیهون تو این گراز رو میشناسی؟
جیهون: اولن گراز نیست دومن آره
ات: پوف اگه گراز نیست پس حتما موش کوره
لیا: خر مگس
ات: بوفالو پیر
لیا: گوریل چاق
ات: میمون وحشی
لیا: سوسمار آفریقایی
ات: ...
تهیونگ: بز چهار شاخ
ات: همینی که ته گفت
جیهون: بابا بس کنین
لیا: عزیزم تو خودتو درگیر نکن
ات: عزیزم؟؟؟؟
لیا: چیه دوست پسرمه
جیهون: عامممم....
ات: واقعا که
_________________________
۲۵ تا لایک ۴۰ تا کامنت
۱۶.۱k
۰۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.