زندگی مخفی پارت ۸۶
#زندگی_مخفی
پارت ۸۶
.....دید جونگ کوک...
جنی:تهیونگ اتفاقی برای...
تهیونگ:نه نگران نباش فقط بیا ببینیم تورو میشناسه یا نه
جنی:چی..
بعد از گفتن این حرفا رفتن توی اتاق لیسا
و منم پیش رزی گذاشتن
رزی:کوک چی شده
جونگکوک:لیسا نه منو و نه خودشو یادش نمیاد
و دوباره زدم زیر گریه
هارام به دفعه با عجله سمتمون اومد
هارام:بچه ها
هانا عملش تمومه
موفقیت آمیز بود و الان به هوشه
جیسو:جین چی
بگو حال جین من خوبه
هارام:خب عمل اون هنوز ادامه داره
الان دو نفر بیان بریم هانا رو ببینید
جیسو:من میام
یونگی:منم
هارام:خب بریم بچه ها
اون دوتا رفتن و منو جیمین و رزی رو تنها گذاشتن
جیمین:کوکی آروم باش باشه
من که دیگه درکت میکنم
جونگکوک:ولی تو و رزی باهم رابطه خوبی داشتید ولی منو لیسا کاملا از هم متنفر بودیم
البته اون از من متنفر بود
ولی من احمق به دوست داشتنش ادامه دادم
رزی:کوک آروم باش
نایون:همراه های آقای کیم
جیمین:کیم سوکجین ؟
نایون:بله کیم سوکجین
رزی:ماییم
نایون:خب عمل ایشون تموم شدن
جونگکوک:حالشون خوبه دیگه درسته ؟؟
نایون: متاسفانه
خب
تسلیت عرض میکنم
جیمین:دارین شوخی میکنید دیگه
جیمین از جاش بلند شد و یقه دکتر رو گرفت
جیمین:این امکان ندارههه
بلند شدم و اوردمش اینطرف
جونگکوک:جیمین آروم باش
جیمین:جین هیونگ نههه
تو قول دادی تنهامون نذاری
همون لحظه تهیونگ از اتاق خارج شد
و این حرف جیمین رو شنید
تهیونگ توی بغل جنی از هوش رفت
و رزی هم از اینطرف
جیمین هم داشت خودزنی میکرد
....دید جیسو.....
با یونگی رفتیم سمت اتاق هانا
در اتاق رو باز کردم
جیسو:هانا سلام خوشگلم
حالت خوبه
هانا:اونی خوشحالم که میبینمت
آره بهترم ولی سرم خیلی درد میکنه
یونگی:اونم دیگه تاثیر تصادفه
ولی میدونی کی بهتون زد ؟
هانا:آره میدونم
جیسو:چی میدونی
کی بود
هانا:هوسوک
هوسوک به لیسا زد و بعدشم ما
اعضای استری کیدز فهمیدن نمیتونن از پسمون بر بیان
اونوقت ما رو میخوان بکشن
بچه ها گوشیمو بهم بدید
تا پیامش رو نشون بدم
یونگی:نونا گوشی هانا دست تو بود درسته
جیسو:آره
بیا اینم گوشیت
رمز گوشیشو زد و وارد چتش با هوسوک شد
« زندگیم :سلام هانا جون
از هدیم راضی بودید
اونطوری که زدمش ممکنه بمیره
دوست دارم بدونم ری اکشن کوک چیه
ازش از طرف بنگچان سلام برسون
۱۰:۴۵»
«هانا:کار تو بود
هوسوک خواهش میکنم برگرد
۱۰:۴۶»
«زندگیم:تازه الآنم پشت سرتونم مراقب باش هانا خانم
۱۰:۴۶»
هانا:و بعد از دیدن این پیام از اینه ماشین صورت هوسوکو دیدم و بعدشم که این اتفاق افتاد...
یونگی:پس این کار اعضای استری کیدزه
جیسو:آره چون نامجون اینکارو با لیسا یا جنی و کوک نمیکنه
پارت ۸۶
.....دید جونگ کوک...
جنی:تهیونگ اتفاقی برای...
تهیونگ:نه نگران نباش فقط بیا ببینیم تورو میشناسه یا نه
جنی:چی..
بعد از گفتن این حرفا رفتن توی اتاق لیسا
و منم پیش رزی گذاشتن
رزی:کوک چی شده
جونگکوک:لیسا نه منو و نه خودشو یادش نمیاد
و دوباره زدم زیر گریه
هارام به دفعه با عجله سمتمون اومد
هارام:بچه ها
هانا عملش تمومه
موفقیت آمیز بود و الان به هوشه
جیسو:جین چی
بگو حال جین من خوبه
هارام:خب عمل اون هنوز ادامه داره
الان دو نفر بیان بریم هانا رو ببینید
جیسو:من میام
یونگی:منم
هارام:خب بریم بچه ها
اون دوتا رفتن و منو جیمین و رزی رو تنها گذاشتن
جیمین:کوکی آروم باش باشه
من که دیگه درکت میکنم
جونگکوک:ولی تو و رزی باهم رابطه خوبی داشتید ولی منو لیسا کاملا از هم متنفر بودیم
البته اون از من متنفر بود
ولی من احمق به دوست داشتنش ادامه دادم
رزی:کوک آروم باش
نایون:همراه های آقای کیم
جیمین:کیم سوکجین ؟
نایون:بله کیم سوکجین
رزی:ماییم
نایون:خب عمل ایشون تموم شدن
جونگکوک:حالشون خوبه دیگه درسته ؟؟
نایون: متاسفانه
خب
تسلیت عرض میکنم
جیمین:دارین شوخی میکنید دیگه
جیمین از جاش بلند شد و یقه دکتر رو گرفت
جیمین:این امکان ندارههه
بلند شدم و اوردمش اینطرف
جونگکوک:جیمین آروم باش
جیمین:جین هیونگ نههه
تو قول دادی تنهامون نذاری
همون لحظه تهیونگ از اتاق خارج شد
و این حرف جیمین رو شنید
تهیونگ توی بغل جنی از هوش رفت
و رزی هم از اینطرف
جیمین هم داشت خودزنی میکرد
....دید جیسو.....
با یونگی رفتیم سمت اتاق هانا
در اتاق رو باز کردم
جیسو:هانا سلام خوشگلم
حالت خوبه
هانا:اونی خوشحالم که میبینمت
آره بهترم ولی سرم خیلی درد میکنه
یونگی:اونم دیگه تاثیر تصادفه
ولی میدونی کی بهتون زد ؟
هانا:آره میدونم
جیسو:چی میدونی
کی بود
هانا:هوسوک
هوسوک به لیسا زد و بعدشم ما
اعضای استری کیدز فهمیدن نمیتونن از پسمون بر بیان
اونوقت ما رو میخوان بکشن
بچه ها گوشیمو بهم بدید
تا پیامش رو نشون بدم
یونگی:نونا گوشی هانا دست تو بود درسته
جیسو:آره
بیا اینم گوشیت
رمز گوشیشو زد و وارد چتش با هوسوک شد
« زندگیم :سلام هانا جون
از هدیم راضی بودید
اونطوری که زدمش ممکنه بمیره
دوست دارم بدونم ری اکشن کوک چیه
ازش از طرف بنگچان سلام برسون
۱۰:۴۵»
«هانا:کار تو بود
هوسوک خواهش میکنم برگرد
۱۰:۴۶»
«زندگیم:تازه الآنم پشت سرتونم مراقب باش هانا خانم
۱۰:۴۶»
هانا:و بعد از دیدن این پیام از اینه ماشین صورت هوسوکو دیدم و بعدشم که این اتفاق افتاد...
یونگی:پس این کار اعضای استری کیدزه
جیسو:آره چون نامجون اینکارو با لیسا یا جنی و کوک نمیکنه
۱.۹k
۰۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.