پارت۷۱
پارت۷۱
ارامشی برای حس تو
ویو کوک
بعد۷مین از هم جدا شدیم و دستشو گرفتمو رفتیم پایین...نشستیم رو کاناپه ... ا.ت بلندشد و رفت دستاشو بشوره منم با ذوق غذا میخوردم....بعد چند مین اومد و خوراکی و دوکبوکی شو خورد....غذامون و خوردیم که برام پیام اومد...تهیونگ بود راجب شرکت حرف میزد...ا.ت وسایلا رو برد تو اشپزخونه و با توت فرنگی برگشت.....فیلم گذاشت و توت فرنگی میخوردو نگاه میکرد......بعد۲۰ مین که داشتم با ته حرف میزدم ا.ت اومد رو پاهام نشست و سرشو رو سی/نم گذاشتو بغلم کرد و گفت
- بازم توت فرنگی موخوام ددی...توت فرنگیم تموم شد(کیوت)
+ (به ته پیام دادم که یکار کوچیک دارم و زود برمیگردم....اونم زود جواب داد گفت اوکی....گوشیمو کنار گذاشتم و دستمو زیر رو/نای ا.ت بردم و بلندش کردم و رفتم تو اشپزخونه و کنار گاز گذاشتمش و براش کلی توت فرنگی شستم و گذاشتم کنارش و یه توت فرنگی جلو دهنش گرفتم ...دهنشو باز کرد تا بخورش که سریع دستمو عقب کشیدمو ل/بامو رو ل/باش گذاشتم و عمیق با لذت و اشتیاق میبو/سیدمش...دستشو انداخت پشت گرد/نم و همراهیم میکرد..بعد ۷مین ازش جدا شدمو توت فرنگی رو بهش دادم که خنده ای کرد و خوردش...پ/اهاشو دور کم/رم ح/لقه کرد و دستاشو دور گر/دنم انداخت...با یکی از دستام توت فرنگیا رو گرفتم و اونیکی دستمو بردم زی/ر با/سنش و باهاش بازی کردم و فشارش میدادم..رفتم سمت کاناپه و گذاشتمش رو کاناپه و توت فرنگیاشو بهش دادمو گوشیمو برداشتمو رفتم لپ تابمو اوردم و نشستم رو کاناپه کنارش که سرشو رو پ/ام و گذاشت و دراز کشید و توت فرنگی میخورد و فیلم میدید....گوشیمو باز کردم به ته پیام دادم....بعد ۱۰ین ازش خدافظی کردم و لپ تابمو باز کردمو کارا شرکتو انجام دادم...بعد۴۰ مین کارام تموم شد و لپ تابو بستمو کنارم گذاشتم و موهای ا.ت رو نوازش میکردم که نگام کردو گفت)
- ددی کارت تموم شد؟!من خوابم میاد(خوابالو)
+اره زندگیم بیابریم بخوابیم(لبخند)(بلند شدم تلوزیون و خاموش کردمو براید استایل بغلش کردم و بردمش تو اتاق و گذاشتمش رو تخ/ت و چراغ و خاموش کردم و بلوزمو دراوردم و پیشش دراز کشیدم از پشت بغلش کردم و گرد/نشو بو/سیدم و دستمو رو رحمش گذاشتم و گفتم) جئون کوچولو به خانواده ی ما خوش اومدی(ا.ت برگشت سمتم و گونه و ل/بمو بو/سید و بیشتر خودشو تو بغلم فرو برد و گفت)
- عاشقتم ددی جونم(خوابالو)
+ من بیشترعاشقتم زندگیم....خوب بخوابی(لبخند)
- توعم(خوابالو)(موهامو ددی نوازش میکرد....طولی نکشید که خوابم برد...)
ویو ا.ت
...صبح بیدار شدم دیدم ددی نیس به ساعت نگاه کردم...نه ساعت۹...سریع بلندشدم و رفتم پایین که....
خب خب چون امتحان دارم شرط میزارم لاوام و اینکه فردا امتحان دارم دعام کنیددد هنوز هیچی نخوندمههه
شرط:۳۵ لایک
ارامشی برای حس تو
ویو کوک
بعد۷مین از هم جدا شدیم و دستشو گرفتمو رفتیم پایین...نشستیم رو کاناپه ... ا.ت بلندشد و رفت دستاشو بشوره منم با ذوق غذا میخوردم....بعد چند مین اومد و خوراکی و دوکبوکی شو خورد....غذامون و خوردیم که برام پیام اومد...تهیونگ بود راجب شرکت حرف میزد...ا.ت وسایلا رو برد تو اشپزخونه و با توت فرنگی برگشت.....فیلم گذاشت و توت فرنگی میخوردو نگاه میکرد......بعد۲۰ مین که داشتم با ته حرف میزدم ا.ت اومد رو پاهام نشست و سرشو رو سی/نم گذاشتو بغلم کرد و گفت
- بازم توت فرنگی موخوام ددی...توت فرنگیم تموم شد(کیوت)
+ (به ته پیام دادم که یکار کوچیک دارم و زود برمیگردم....اونم زود جواب داد گفت اوکی....گوشیمو کنار گذاشتم و دستمو زیر رو/نای ا.ت بردم و بلندش کردم و رفتم تو اشپزخونه و کنار گاز گذاشتمش و براش کلی توت فرنگی شستم و گذاشتم کنارش و یه توت فرنگی جلو دهنش گرفتم ...دهنشو باز کرد تا بخورش که سریع دستمو عقب کشیدمو ل/بامو رو ل/باش گذاشتم و عمیق با لذت و اشتیاق میبو/سیدمش...دستشو انداخت پشت گرد/نم و همراهیم میکرد..بعد ۷مین ازش جدا شدمو توت فرنگی رو بهش دادم که خنده ای کرد و خوردش...پ/اهاشو دور کم/رم ح/لقه کرد و دستاشو دور گر/دنم انداخت...با یکی از دستام توت فرنگیا رو گرفتم و اونیکی دستمو بردم زی/ر با/سنش و باهاش بازی کردم و فشارش میدادم..رفتم سمت کاناپه و گذاشتمش رو کاناپه و توت فرنگیاشو بهش دادمو گوشیمو برداشتمو رفتم لپ تابمو اوردم و نشستم رو کاناپه کنارش که سرشو رو پ/ام و گذاشت و دراز کشید و توت فرنگی میخورد و فیلم میدید....گوشیمو باز کردم به ته پیام دادم....بعد ۱۰ین ازش خدافظی کردم و لپ تابمو باز کردمو کارا شرکتو انجام دادم...بعد۴۰ مین کارام تموم شد و لپ تابو بستمو کنارم گذاشتم و موهای ا.ت رو نوازش میکردم که نگام کردو گفت)
- ددی کارت تموم شد؟!من خوابم میاد(خوابالو)
+اره زندگیم بیابریم بخوابیم(لبخند)(بلند شدم تلوزیون و خاموش کردمو براید استایل بغلش کردم و بردمش تو اتاق و گذاشتمش رو تخ/ت و چراغ و خاموش کردم و بلوزمو دراوردم و پیشش دراز کشیدم از پشت بغلش کردم و گرد/نشو بو/سیدم و دستمو رو رحمش گذاشتم و گفتم) جئون کوچولو به خانواده ی ما خوش اومدی(ا.ت برگشت سمتم و گونه و ل/بمو بو/سید و بیشتر خودشو تو بغلم فرو برد و گفت)
- عاشقتم ددی جونم(خوابالو)
+ من بیشترعاشقتم زندگیم....خوب بخوابی(لبخند)
- توعم(خوابالو)(موهامو ددی نوازش میکرد....طولی نکشید که خوابم برد...)
ویو ا.ت
...صبح بیدار شدم دیدم ددی نیس به ساعت نگاه کردم...نه ساعت۹...سریع بلندشدم و رفتم پایین که....
خب خب چون امتحان دارم شرط میزارم لاوام و اینکه فردا امتحان دارم دعام کنیددد هنوز هیچی نخوندمههه
شرط:۳۵ لایک
۶.۳k
۱۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.