🖤فیک زندانی پارت 18🖤
پارت ۱۸ فیک زندانی👇
جیمین:پاشو رسیدیم
(ا.ت ساکته )
جیمین تازه یادش افتاد ا.ت بستست و حتی نمیتونه ببینه کجاست.
دست،پا و دهن ا.ت رو باز کرد
اما تا دهن ا.ت رو باز کرد
ا.ت تُف کرد توی صورت جیمین
جیمین:چته وحشی؟!؟ میفهمی چه گوهی خوردی؟ (عصبانی)
ا.ت:نه مگه تو میفهمی؟
جیمین:خفه شو گمشو داخل.
ا.ت تا رفت داخل خونه ی جیمین تعجب کرد اما به روش نیاورد
خونه ی جیمین خیلی بزرگ بود البته خونه که چه عرضی کنم یه پا قصر بود.
ا.ت از این تعجب کرد که جیمین یه نفره و یه نفر خونه به این بزرگی واسه چی داره؟
اما ا.ت الان نباید به این فکر میکرد باید به این فکر میکرد، باید به این فکر میکرد که
قراره چه بلایی سرش بیاد ؟!
آیا قراره بدبخت بشه؟ یا چی؟
و.. و... و؟؟؟؟
دیگه واسه ی فکر کردن به اینا خیلی دیر شده بود و تقریبا به فنا رفته بود.
جیمین بعد از اینکه ا.ت رو فرستاد به داخل خونه ش خودش چند دقیقه بعد اومد داخل و تمام این مدت توی حیاط بود.
درو با ضربه باز کرد و عربده کشید و آجوما رو صدا زد.
جیمین؛:آجوما؟ (با عربده)
آجوما:بله
جیمین:این ا.ته ایشون از این به بعد خانم اینجا هستن(اشاره به ا.ت )
بهش قوانین رو بگو و بعدش بفرستش به اتاق مخصوصم.(اهم اهم😅)
آجوما:چشم،
خانم جان بیا اینجا
ا.ت رفت پیش آجوما
آجوما:خانم شما باید این قوانین رو رعایت کنید اینجا
ا.ت:آجوما لطفا منو به اسم خودم صدا کنید.
آجوما:نه خانم ارباب تنبیهم میکنن
ا.ت:آجومای عزیزم لطفا باهام راحت باش و به اسم صدام کن.
آجوما:آخه... .
ا.ت:آخه نداره من خودم با جیمین حرف میزنم.
آجوما:باشه ا.ت، خب بریم سراغ قوانین:
۱_بدون اجازه ی ارباب بیرون حق نداری بری.
۲_ لباس باز نمیپوشی
۳_به حرفاش گوش میکنی وگرنه به روش خودش مجازات میکنه
۴_باید باهاش یه روز در میون رابطه داشته باشی
راستی اگر مقاومت کنی کنی که باهاش رابطه نداشته باشی وحشی تر و بدتر رابطه رو ادامه میده.
دیگه فقط همینا بود
ا.ت:چییییی میگی آجوما بقیه باشه ولی قانون ۴ نه لطفا.
آجوما:دست من نیست ا.ت عزیزم دستور درباره
ا.ت:نهههههه من نمیخوام (بغض)
آجوما:خوشگلم گریه نکنیا وگرنه بد تر میشه ، بیا بغلم
ا.ت رفت بغل آجوما
در همین حین
جیمین:آجومااااااااا ا.ت رو بفرست بالا{با داد، عربده و عصبانیت}
آجوما:چشم ارباب
ا.ت:آجوما من نمیخوام برم پیشش
آجوما:لطفا منو ببخش اما باید بری وگرنه بدتر میکنه.
ا.ت:نهههههههه😖😫😣
جیمین:ا.ت گمشو باهام بیا اتاقم
ا.ت:باشه.
ا.ت همراه جیمین رفت به اتاق جیمین
که یهووووو........
ادامه در پارت بعدیی:
شرطا برای پارت 19
24 تا لایک❤
43 تا کامنت 📨📱
جیمین:پاشو رسیدیم
(ا.ت ساکته )
جیمین تازه یادش افتاد ا.ت بستست و حتی نمیتونه ببینه کجاست.
دست،پا و دهن ا.ت رو باز کرد
اما تا دهن ا.ت رو باز کرد
ا.ت تُف کرد توی صورت جیمین
جیمین:چته وحشی؟!؟ میفهمی چه گوهی خوردی؟ (عصبانی)
ا.ت:نه مگه تو میفهمی؟
جیمین:خفه شو گمشو داخل.
ا.ت تا رفت داخل خونه ی جیمین تعجب کرد اما به روش نیاورد
خونه ی جیمین خیلی بزرگ بود البته خونه که چه عرضی کنم یه پا قصر بود.
ا.ت از این تعجب کرد که جیمین یه نفره و یه نفر خونه به این بزرگی واسه چی داره؟
اما ا.ت الان نباید به این فکر میکرد باید به این فکر میکرد، باید به این فکر میکرد که
قراره چه بلایی سرش بیاد ؟!
آیا قراره بدبخت بشه؟ یا چی؟
و.. و... و؟؟؟؟
دیگه واسه ی فکر کردن به اینا خیلی دیر شده بود و تقریبا به فنا رفته بود.
جیمین بعد از اینکه ا.ت رو فرستاد به داخل خونه ش خودش چند دقیقه بعد اومد داخل و تمام این مدت توی حیاط بود.
درو با ضربه باز کرد و عربده کشید و آجوما رو صدا زد.
جیمین؛:آجوما؟ (با عربده)
آجوما:بله
جیمین:این ا.ته ایشون از این به بعد خانم اینجا هستن(اشاره به ا.ت )
بهش قوانین رو بگو و بعدش بفرستش به اتاق مخصوصم.(اهم اهم😅)
آجوما:چشم،
خانم جان بیا اینجا
ا.ت رفت پیش آجوما
آجوما:خانم شما باید این قوانین رو رعایت کنید اینجا
ا.ت:آجوما لطفا منو به اسم خودم صدا کنید.
آجوما:نه خانم ارباب تنبیهم میکنن
ا.ت:آجومای عزیزم لطفا باهام راحت باش و به اسم صدام کن.
آجوما:آخه... .
ا.ت:آخه نداره من خودم با جیمین حرف میزنم.
آجوما:باشه ا.ت، خب بریم سراغ قوانین:
۱_بدون اجازه ی ارباب بیرون حق نداری بری.
۲_ لباس باز نمیپوشی
۳_به حرفاش گوش میکنی وگرنه به روش خودش مجازات میکنه
۴_باید باهاش یه روز در میون رابطه داشته باشی
راستی اگر مقاومت کنی کنی که باهاش رابطه نداشته باشی وحشی تر و بدتر رابطه رو ادامه میده.
دیگه فقط همینا بود
ا.ت:چییییی میگی آجوما بقیه باشه ولی قانون ۴ نه لطفا.
آجوما:دست من نیست ا.ت عزیزم دستور درباره
ا.ت:نهههههه من نمیخوام (بغض)
آجوما:خوشگلم گریه نکنیا وگرنه بد تر میشه ، بیا بغلم
ا.ت رفت بغل آجوما
در همین حین
جیمین:آجومااااااااا ا.ت رو بفرست بالا{با داد، عربده و عصبانیت}
آجوما:چشم ارباب
ا.ت:آجوما من نمیخوام برم پیشش
آجوما:لطفا منو ببخش اما باید بری وگرنه بدتر میکنه.
ا.ت:نهههههههه😖😫😣
جیمین:ا.ت گمشو باهام بیا اتاقم
ا.ت:باشه.
ا.ت همراه جیمین رفت به اتاق جیمین
که یهووووو........
ادامه در پارت بعدیی:
شرطا برای پارت 19
24 تا لایک❤
43 تا کامنت 📨📱
۱۴.۹k
۲۹ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.