دوشاتی;P1وقتی بدون اجازش رفتی بار
ا/ت ویو
گیج و منگ روی صندلی نشسته بودم و به لیوان شراب روبه روم خیره بودم سویون (دوستش) و سانا داشتن با پسرایی ک سر میزمون نشسته بودن وراجی میکردن و میخندیدن ولی من احمق باز زیادی خورده بودم و گیج گیج بودم حالت تهوع داشتم بلند شدم تا برم دستشویی و سانا دستمو گرفت
+کجا میری ؟
-میرم دستشویی
انگار میخواست حرف دیگه ای بگه ولی من راهمو کشیدم و رفتم سمت دستشوییی . تلو تلو میخوردم و هشیاری کامل نداشتم ولی اونقدری میدونستم ک اگ جیمین بقهمه باز اومدم بار چ بلایی سرم میاره...ب خوردم لرزیدم و تصمیم گرفتم ی شبم ک شده خوش بگذرونم و بهش فکر نکنم
کم کم داشتم نزدیک در دستشویی میشدم ک یکی دستمو کشید و داخل ی اتاق پرت شدم و افتادم کف زمین سرم گیج میرفت و و صدای زنگی توی سرم پخش شد فقط صدای بسته شدن در و قفل شدنشو شنیدم اینقد مست بودم حتی سرمو نیاوردم بالا ببینم کیه ولی حس کردم کسی کنارم نشست و دستشو بی شرمانه روی شونه های لختم میکشید (لباس ا/ت اسلاید دو )
توی ذهنم میخواستم فرار کنم و ب اغوش همیشه بازه جیمین برگردم ولی بدنم با ذهنم همکاری نمیگرد عین گاگولا همونجا نشسته بودم و ب زمین خیره شدم و نفس نفس میزدم مرتیکه عوضی داشت خودشو از پشت میچسبوند بهم ک صدای کوبیده شدن یکیی ب در اومد من همچنان درحاالی ک توی دنیای دیگه ای سیر میکردم و زمین خیره بودم ولی مرده سریع روششو برکردوند سمت در در با ضربه دوم باز شد و ب دیوار کوبیده شد
اینفعه ب زور سرمو بالا اوردم و و با قامت جیمین مواجه شدم نفس نفس میزد و نیم نگاهی ب من ک کف زمین بودم انداخت و بعد با نفرت ب مرد کنارم نکاه کرد مرده بلند شد و سمت جیمین رفت
+هوی مرتیکه مگه نمیبینی من اینجا دارم خوش میگذرونم برو گمشو بیرون
دیدم ک جیمین لبشو تر کرد و ب سمت مرده رفت و با مشت زد تو دهنش مرده پرت شد کف زمین و جیمین اومد سمتم و دستمو گرفت و محکم بلندم کرد گیج بودم و مجبور شدم ب جیمین تکیه کنم تا نیفتم ک دوباره صدای داد مرده تو گوشم پیچید که با ی نیشخند حال ب هم زن گفت
+مگه ت چیکارشی ک تو زندگیش دخالت میکنی حتما از دستت اسی شده ک اومده بار بزار خوش بگذرونه (پوزخند)
نیم رخ جیمینو دیدم ک سمت مرد رفت و ی مشت دیگه تو دهنش زد بعدش دیدم همه جا تاریک شد و اخرین صدایی ک شنیدم صدای داد جیمین بود
- ا/تتت
گیج و منگ روی صندلی نشسته بودم و به لیوان شراب روبه روم خیره بودم سویون (دوستش) و سانا داشتن با پسرایی ک سر میزمون نشسته بودن وراجی میکردن و میخندیدن ولی من احمق باز زیادی خورده بودم و گیج گیج بودم حالت تهوع داشتم بلند شدم تا برم دستشویی و سانا دستمو گرفت
+کجا میری ؟
-میرم دستشویی
انگار میخواست حرف دیگه ای بگه ولی من راهمو کشیدم و رفتم سمت دستشوییی . تلو تلو میخوردم و هشیاری کامل نداشتم ولی اونقدری میدونستم ک اگ جیمین بقهمه باز اومدم بار چ بلایی سرم میاره...ب خوردم لرزیدم و تصمیم گرفتم ی شبم ک شده خوش بگذرونم و بهش فکر نکنم
کم کم داشتم نزدیک در دستشویی میشدم ک یکی دستمو کشید و داخل ی اتاق پرت شدم و افتادم کف زمین سرم گیج میرفت و و صدای زنگی توی سرم پخش شد فقط صدای بسته شدن در و قفل شدنشو شنیدم اینقد مست بودم حتی سرمو نیاوردم بالا ببینم کیه ولی حس کردم کسی کنارم نشست و دستشو بی شرمانه روی شونه های لختم میکشید (لباس ا/ت اسلاید دو )
توی ذهنم میخواستم فرار کنم و ب اغوش همیشه بازه جیمین برگردم ولی بدنم با ذهنم همکاری نمیگرد عین گاگولا همونجا نشسته بودم و ب زمین خیره شدم و نفس نفس میزدم مرتیکه عوضی داشت خودشو از پشت میچسبوند بهم ک صدای کوبیده شدن یکیی ب در اومد من همچنان درحاالی ک توی دنیای دیگه ای سیر میکردم و زمین خیره بودم ولی مرده سریع روششو برکردوند سمت در در با ضربه دوم باز شد و ب دیوار کوبیده شد
اینفعه ب زور سرمو بالا اوردم و و با قامت جیمین مواجه شدم نفس نفس میزد و نیم نگاهی ب من ک کف زمین بودم انداخت و بعد با نفرت ب مرد کنارم نکاه کرد مرده بلند شد و سمت جیمین رفت
+هوی مرتیکه مگه نمیبینی من اینجا دارم خوش میگذرونم برو گمشو بیرون
دیدم ک جیمین لبشو تر کرد و ب سمت مرده رفت و با مشت زد تو دهنش مرده پرت شد کف زمین و جیمین اومد سمتم و دستمو گرفت و محکم بلندم کرد گیج بودم و مجبور شدم ب جیمین تکیه کنم تا نیفتم ک دوباره صدای داد مرده تو گوشم پیچید که با ی نیشخند حال ب هم زن گفت
+مگه ت چیکارشی ک تو زندگیش دخالت میکنی حتما از دستت اسی شده ک اومده بار بزار خوش بگذرونه (پوزخند)
نیم رخ جیمینو دیدم ک سمت مرد رفت و ی مشت دیگه تو دهنش زد بعدش دیدم همه جا تاریک شد و اخرین صدایی ک شنیدم صدای داد جیمین بود
- ا/تتت
۱۴.۰k
۲۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.