بگذار که برشاخه ی این صبح دلاویز

بگٖذار که برشاخه ی این صبح دلاویز

بنشیـنم و از عشـق سـرودی بسرایم

آنگاه بصد شوق چو مرغان سبکبال

پر گیرم ازین بام و به سوی تو بیایم

#فریدون_مشیری
دیدگاه ها (۱۵)

شهرکرد.شهرسامان.پل تاریخی زمان خان. جای دوستان خالی

چشمهایش "قهوه‌ای" بود و به حق فهمیده‌ام"قهوه" از سیگار و قلی...

دل من در سبدی عشق بہ نیل تو سپرد نگهش دار بہ موسی ...

⇜ خــــــــــــــــدایـــــــــــــــا ⇝بین آدماے روے زمـینـ...

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط