فرزند خوانده
پارت ۱
ا.ت ویو
باصدای دادو بیداد از خواب بیدار شدم ساعت رونگاه کردم ساعت هفت صبح بود رفتم دستشویی کارای مربوط رو کردم رفتم یه چیز خوردم دو روز دیگه میشه بیست سالم و باید از پرورشگاه برم امروز نوبت من بود که ظرف ها و لباس هارو بشورم رفتم شروع کردم به کار کردن بعد سه ساعت کار ها تموم شد خیلی خسته شده بود داشتم میرفتم داخل اتاقم که دیدم خانم لی صدام میزنه
خانم لی: ا.ت بیا داخل دفتر یه نفر اومده میخاد به فرزند خواندگی ببرتت
ا.ت : چشم الان میام
خانم لی رفت داشتم از خوشحالی بال در میآوردم میخاستم هرجه زود تر ببینم که کی قراره من رو به فرزندخواندگی قبول کنه رفتم سمت دفتر درش رو باز کردم با یه مرد کیوت و کراش روبه رو شدم
جمین ویو
رفتم پرورشگاه یه دختر انتخاب کنم برای اینکه کوک تنها نباشه از وقتی که دوست دخترش بهش خیانت کرد او آدم سابق نشد رفتم داخل پرورشگاه با یه دختر بامزه روبه روشدم رفتم به دفتر و گفتم اون دختر رو میخام وقتی دختر اومد فقط لخم زل زده بود جلو صورتش دست تکون دادم که به خودش اومد
.......
ا.ت ویو
باصدای دادو بیداد از خواب بیدار شدم ساعت رونگاه کردم ساعت هفت صبح بود رفتم دستشویی کارای مربوط رو کردم رفتم یه چیز خوردم دو روز دیگه میشه بیست سالم و باید از پرورشگاه برم امروز نوبت من بود که ظرف ها و لباس هارو بشورم رفتم شروع کردم به کار کردن بعد سه ساعت کار ها تموم شد خیلی خسته شده بود داشتم میرفتم داخل اتاقم که دیدم خانم لی صدام میزنه
خانم لی: ا.ت بیا داخل دفتر یه نفر اومده میخاد به فرزند خواندگی ببرتت
ا.ت : چشم الان میام
خانم لی رفت داشتم از خوشحالی بال در میآوردم میخاستم هرجه زود تر ببینم که کی قراره من رو به فرزندخواندگی قبول کنه رفتم سمت دفتر درش رو باز کردم با یه مرد کیوت و کراش روبه رو شدم
جمین ویو
رفتم پرورشگاه یه دختر انتخاب کنم برای اینکه کوک تنها نباشه از وقتی که دوست دخترش بهش خیانت کرد او آدم سابق نشد رفتم داخل پرورشگاه با یه دختر بامزه روبه روشدم رفتم به دفتر و گفتم اون دختر رو میخام وقتی دختر اومد فقط لخم زل زده بود جلو صورتش دست تکون دادم که به خودش اومد
.......
۱۴.۹k
۰۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.