~شوگا ویو~
~شوگا ویو~
خسته از اون شرکت برگشتم
سوار ماشین شدم گوشیمو نگاه کردم ساعت یک بود و ات صد بار زنگ زده بود
بهش زنگ زدم که برداشت
(شوگا:ش ات:ت)
ت:شوگااا (خوابالو)
ش:ات خواب بودی
ت:ن داشتم میرقصیدم
ش:بی مزه
ش:کاریم داشتی زنگ زدی
ت:یادم نمیاد چیکارت داستم
ش:اوک من دارم میام خونه
قطع کرد
~ات ویو~
وقتی زنگم زد خواب از سرم پرید اخه کی ساعت یک میزنه
بلند شدم خودش گفت توی شرکت شام میخوره لازم نیس امشب شام درست کنم برای همین واسه خودم پیزا سفارش دادم و خودم خوردم
صدای کلید اومد و در باز شد رفتم سمت
ت:بلخره اومدی
ش:و الانم میرم بخوابم
ت:یاااا شوگا تو منو بیدار کردی بعد خودت میری بخوابی
در حالی که داشت لباساشو عوض میکرد و سرشو تکون داد
حرصی نگاش کردم۰۰۰۰ براش دارم
رفت روی تخت سرشو گذاشت رو بالشت و چشماشو بست
ت:شوگاااا
ش:ات خوابم میاد
ت:ولی من نه
پشتشو کرد بهمو ادامه خوابشو رفت
از اتاق اومدم بیرون رفتم لیوان رو برداشتم و اب یخ توش ریختم
رفتم دوباره تو اتاقش
اب رو اروم ریختم رو شکمش که مثل چی پرید سریع لیوانو گذاشتم رو میخ فرار کردم
رفتم تو کمد قایم شدم که صدای دادشو شنید
ش:ات برات دارمممممم(داد)
اروم میخندیدم که فهمیدم اومد تو اتاق کارش
جلو دهنمو گرفتم که صدای خندم نیاد
ش:اینجا هم نیس
رفت و درو بست یکم منتظر موندم که مطمعین بشم که رفته بعد در کمد رو باز کردم و اومدم بیرون که در کمد بسته شد برگشتم پشتمو نگاه کردم
ش:پس منو بیدار میکنی اره؟
ت:شوگا من۰۰۰
ش:وقتی ددی رو از خواب بیدار میکنی باید به بعدشم فکر کنی
با هر کلمه میومد جلو اومد فرار کنم که دستمو گرفت و کشید سمت خودش بلندم کرد
ت:شوگا۰۰۰غلط کردم
ش:اسمم صدا کن
ت:نمیکنم
ش:بلخره زیرم که صدام میکنی
منو برد سمت اتاق و۰۰۰۰۰۰
خسته از اون شرکت برگشتم
سوار ماشین شدم گوشیمو نگاه کردم ساعت یک بود و ات صد بار زنگ زده بود
بهش زنگ زدم که برداشت
(شوگا:ش ات:ت)
ت:شوگااا (خوابالو)
ش:ات خواب بودی
ت:ن داشتم میرقصیدم
ش:بی مزه
ش:کاریم داشتی زنگ زدی
ت:یادم نمیاد چیکارت داستم
ش:اوک من دارم میام خونه
قطع کرد
~ات ویو~
وقتی زنگم زد خواب از سرم پرید اخه کی ساعت یک میزنه
بلند شدم خودش گفت توی شرکت شام میخوره لازم نیس امشب شام درست کنم برای همین واسه خودم پیزا سفارش دادم و خودم خوردم
صدای کلید اومد و در باز شد رفتم سمت
ت:بلخره اومدی
ش:و الانم میرم بخوابم
ت:یاااا شوگا تو منو بیدار کردی بعد خودت میری بخوابی
در حالی که داشت لباساشو عوض میکرد و سرشو تکون داد
حرصی نگاش کردم۰۰۰۰ براش دارم
رفت روی تخت سرشو گذاشت رو بالشت و چشماشو بست
ت:شوگاااا
ش:ات خوابم میاد
ت:ولی من نه
پشتشو کرد بهمو ادامه خوابشو رفت
از اتاق اومدم بیرون رفتم لیوان رو برداشتم و اب یخ توش ریختم
رفتم دوباره تو اتاقش
اب رو اروم ریختم رو شکمش که مثل چی پرید سریع لیوانو گذاشتم رو میخ فرار کردم
رفتم تو کمد قایم شدم که صدای دادشو شنید
ش:ات برات دارمممممم(داد)
اروم میخندیدم که فهمیدم اومد تو اتاق کارش
جلو دهنمو گرفتم که صدای خندم نیاد
ش:اینجا هم نیس
رفت و درو بست یکم منتظر موندم که مطمعین بشم که رفته بعد در کمد رو باز کردم و اومدم بیرون که در کمد بسته شد برگشتم پشتمو نگاه کردم
ش:پس منو بیدار میکنی اره؟
ت:شوگا من۰۰۰
ش:وقتی ددی رو از خواب بیدار میکنی باید به بعدشم فکر کنی
با هر کلمه میومد جلو اومد فرار کنم که دستمو گرفت و کشید سمت خودش بلندم کرد
ت:شوگا۰۰۰غلط کردم
ش:اسمم صدا کن
ت:نمیکنم
ش:بلخره زیرم که صدام میکنی
منو برد سمت اتاق و۰۰۰۰۰۰
۵.۹k
۲۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.