p18
از زبان ات
ات : هر کاری که از دستت برمیاد رو انجام بده
نامجون : فعلا تا راه حلی پیدا کنم کم خوری نکن و تهیونگ خودتم خودتو کنترل کن نصف شب و اینکه ات غذای سالم و مناسب بخور
ات : هومم خیلی خوب
چیز نرمی روی انگشتم احساس کردم همین که رومو برگردوندم دیدم یونگی داره انگشتامو میلیسه
ات : این چه کاریه؟
یونگی : خون روی بدنت شیرینه
ات : خون منه
یونگی : اوممم
ات : پیشی کوچولو
یونگی :(눈‸눈)
جیمین : توجه کردین ات پشت سر هم داره براش اتفاقای بد میوفته ولی جیوو هیچ اتفاقی واسش نیوفتاده
جیوو : خو معلومه من کونم میخ نداره برم اینور و اونور و بچسبم به هر کسی 🗿
ات : گوزو مسخره میکنی
جیهوپ : بگیر ات
ات : این چیه
جیهوپ : اب اناره. خوبه واست
ات : دستت درد نکنه...سان شاین
جیهوپ :*لبخند*
لیوان رو ازش گرفتم و نی رو تو دهنم گزاشتم و شروع به مکیدن کردم
جیوو : بچه نینی
ات : حسود
جیوو : پفیوز
ات : هوممم(눈‸눈)
جیوو : توجهم نکردی که یونگی داره دستتو میمکه
ات : حالا خوبه گاز نزده
جیوو : عی خدا...
تهیونگ : داری چه غلطی میکنی
یونگی : همین چیزی که داری میبینی
تهیونگ : خجالت بکش بی حیا
تهیونگ محکم مبل رو لگد زد و اب انار ریخت روم
ات : وییی ریختش.
تهیونگ : شرمنده
ات : مشکلی نیس میرم عوض میکنم. جین اینو نگه میداری واسم
جین : اوهوم
لیوانو دادم دست جین و رفتم تو اتاق. لباسمو عوض کردم و همینکه برگشتم تهیونگو دیدم رو تخت دراز کشیده
ات : ت..تهیونگ.اینجا چیکار میکنی،
تهیونگ : معلوم نیس؟ کتاب میخونم
ات : از کی اینجا بودی؟
تهیونگ : از همون اول
ات : هر کاری که از دستت برمیاد رو انجام بده
نامجون : فعلا تا راه حلی پیدا کنم کم خوری نکن و تهیونگ خودتم خودتو کنترل کن نصف شب و اینکه ات غذای سالم و مناسب بخور
ات : هومم خیلی خوب
چیز نرمی روی انگشتم احساس کردم همین که رومو برگردوندم دیدم یونگی داره انگشتامو میلیسه
ات : این چه کاریه؟
یونگی : خون روی بدنت شیرینه
ات : خون منه
یونگی : اوممم
ات : پیشی کوچولو
یونگی :(눈‸눈)
جیمین : توجه کردین ات پشت سر هم داره براش اتفاقای بد میوفته ولی جیوو هیچ اتفاقی واسش نیوفتاده
جیوو : خو معلومه من کونم میخ نداره برم اینور و اونور و بچسبم به هر کسی 🗿
ات : گوزو مسخره میکنی
جیهوپ : بگیر ات
ات : این چیه
جیهوپ : اب اناره. خوبه واست
ات : دستت درد نکنه...سان شاین
جیهوپ :*لبخند*
لیوان رو ازش گرفتم و نی رو تو دهنم گزاشتم و شروع به مکیدن کردم
جیوو : بچه نینی
ات : حسود
جیوو : پفیوز
ات : هوممم(눈‸눈)
جیوو : توجهم نکردی که یونگی داره دستتو میمکه
ات : حالا خوبه گاز نزده
جیوو : عی خدا...
تهیونگ : داری چه غلطی میکنی
یونگی : همین چیزی که داری میبینی
تهیونگ : خجالت بکش بی حیا
تهیونگ محکم مبل رو لگد زد و اب انار ریخت روم
ات : وییی ریختش.
تهیونگ : شرمنده
ات : مشکلی نیس میرم عوض میکنم. جین اینو نگه میداری واسم
جین : اوهوم
لیوانو دادم دست جین و رفتم تو اتاق. لباسمو عوض کردم و همینکه برگشتم تهیونگو دیدم رو تخت دراز کشیده
ات : ت..تهیونگ.اینجا چیکار میکنی،
تهیونگ : معلوم نیس؟ کتاب میخونم
ات : از کی اینجا بودی؟
تهیونگ : از همون اول
۷۹.۷k
۳۰ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.