پارت ۵
پارت ۵
ویو جین
چه دلیلی داشت همراهیش نکنم؟؟ حتی اگر خودم هم میخواستم نمیشد. نمیتونستم ... پس سعی کردم بین بوسه هاش لب باز کنم و اینبار من لبای خوش فرمش رو به دهن بگیرم
واقعا بی نظیر بود ... این لحظاتی که فکر میکردم و تو رویا سیر میکردم ، به حقیقت پیوست...
امکان نداشت ، واقعا یه خواب بود
نمیخواستم تمومش کنه
که ۳ مین بعد لباش رو برداشت
نهههههههه
نگام نمیکرد و سرش پایین بود
هنوز از شک در نیومده بودم...
نمیتونستم تحمل کنم...
(جین+ ، نامجون-)
+چ....چ..چرا ... چرا این.. اینکار رو کردی؟(تعجب و خجالت)
-آه... اومم حیح فکر میکردم منظورم رو فهمیده باشی(خجالت و سر به زیر)
+ تو... من... من.. دوست دارم (تیکه آخر خیلی سریع)
-(با تعجب سرش رو آورد بالا) چی.؟
+گفتم دوست دارم.(محکم و خجالتی)
-تا این گفت دوباره لب هاش رو اسیر کردم و تا میتونستم چشیدم ...
بعدم رفتم به سمت گردنش و کیس مارک هایی میذاشتم براش که از لذت ناله میکرد.
+آههه..اوممم .. نام..نامی..هوممم
- (از صدا کردنش فهمیدم لذت برده)
ویو نامی
با هزار تا زور دل کندم از اون گردن خوش فرم و کشیده اش و تو تخم چشماش نگاه کردم ...
بدون هیچ حرفی دستش رو کشیدم و بردم بیرون و از راه پله هایی که به خونم راه داشت بردمش بالا ...
رفتیم تو خونه و خیلی سریع انداختمش رو تخت اتاقم ...
دوباره شروع کردم به بوسیدنش ، همراهیم میکرد و دستاش رو پشت گردنم حلقه کرد... منم روش خیمه زدم و وحشی تر ادامه دادم...
نمیدونستم تهش کجا خطم میشد...
اما واقعا خیلی لذت بخش بود...
ویو جین
بعد دوباره بوسیدن لب هام ، همینطور میرفت پایین تر ...
واقعا لذتم غیر قابل توصیف بود...
حتی بدون بالا آوردن سرش ، لباسم رو تو یه حرکت با دستاش جر داد و انداخت پایین...
همینطور میرفت پایین و پایین تر
میدونستم یکم دیگه ادامه بده تحریک میشم.. اما توان مخالفت نداشتم
رسید به ترقوه هام که شل شدم و ناله سر دادم...
+آههههههه... اومممم، بیش..بیشتر
- (پوزخند موفقیت)
رسید تا روی قفسه سینم و همینطور به پایین بوسید ...
ایششش لعنت
فهمیدم که...
ویو جین
چه دلیلی داشت همراهیش نکنم؟؟ حتی اگر خودم هم میخواستم نمیشد. نمیتونستم ... پس سعی کردم بین بوسه هاش لب باز کنم و اینبار من لبای خوش فرمش رو به دهن بگیرم
واقعا بی نظیر بود ... این لحظاتی که فکر میکردم و تو رویا سیر میکردم ، به حقیقت پیوست...
امکان نداشت ، واقعا یه خواب بود
نمیخواستم تمومش کنه
که ۳ مین بعد لباش رو برداشت
نهههههههه
نگام نمیکرد و سرش پایین بود
هنوز از شک در نیومده بودم...
نمیتونستم تحمل کنم...
(جین+ ، نامجون-)
+چ....چ..چرا ... چرا این.. اینکار رو کردی؟(تعجب و خجالت)
-آه... اومم حیح فکر میکردم منظورم رو فهمیده باشی(خجالت و سر به زیر)
+ تو... من... من.. دوست دارم (تیکه آخر خیلی سریع)
-(با تعجب سرش رو آورد بالا) چی.؟
+گفتم دوست دارم.(محکم و خجالتی)
-تا این گفت دوباره لب هاش رو اسیر کردم و تا میتونستم چشیدم ...
بعدم رفتم به سمت گردنش و کیس مارک هایی میذاشتم براش که از لذت ناله میکرد.
+آههه..اوممم .. نام..نامی..هوممم
- (از صدا کردنش فهمیدم لذت برده)
ویو نامی
با هزار تا زور دل کندم از اون گردن خوش فرم و کشیده اش و تو تخم چشماش نگاه کردم ...
بدون هیچ حرفی دستش رو کشیدم و بردم بیرون و از راه پله هایی که به خونم راه داشت بردمش بالا ...
رفتیم تو خونه و خیلی سریع انداختمش رو تخت اتاقم ...
دوباره شروع کردم به بوسیدنش ، همراهیم میکرد و دستاش رو پشت گردنم حلقه کرد... منم روش خیمه زدم و وحشی تر ادامه دادم...
نمیدونستم تهش کجا خطم میشد...
اما واقعا خیلی لذت بخش بود...
ویو جین
بعد دوباره بوسیدن لب هام ، همینطور میرفت پایین تر ...
واقعا لذتم غیر قابل توصیف بود...
حتی بدون بالا آوردن سرش ، لباسم رو تو یه حرکت با دستاش جر داد و انداخت پایین...
همینطور میرفت پایین و پایین تر
میدونستم یکم دیگه ادامه بده تحریک میشم.. اما توان مخالفت نداشتم
رسید به ترقوه هام که شل شدم و ناله سر دادم...
+آههههههه... اومممم، بیش..بیشتر
- (پوزخند موفقیت)
رسید تا روی قفسه سینم و همینطور به پایین بوسید ...
ایششش لعنت
فهمیدم که...
۱.۸k
۱۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.